جاسوس استورم
تاریخ شفاهی ماجرای علامه و انقلاب2
زندگی به سبک جهادی
حقایقی پیرامون انجمن حجتیه
زیر مجموعه دوم از افراد گروه تحقیق کسانی بودند که پیش بهاییها ادعا میکردند که ما بهایی زادهایم و خانواده ما در کشور دیگر هستند. با ظاهر بهایی هم میآمدند و از این طریق وارد میشدند. این چیزی که ما میگوییم گفتنش آسان است. خیلی کار سختی بوده است. بهاییها قوی بودند؛ اما انجمنیها آن قدر نفوذ میکنند که میروند مُهری که برای جعل کردن لازم بوده را بر میدارند و بعد میآیند برای خود کد جعل میکنند و از این طریق هم وارد میشدند. بعدها بهاییها میفهمند که برخی از این کدها جعلی است. یعنی انصافاً در این زمینه متبحر بودند.
جنگ نامه کریم
آن مرد با باران می آید
ذوالفقار – برش هایی از خاطرات شفاهی حاج قاسم سلیمانی
کتاب «ذوالفقار» برش هایی از خاطرات شفاهی درباره حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران به اهتمام علی اکبری مزدآبادی می باشد.
این کتاب در ۲۴۸ صفحه خاطراتی را برای اولین بار از دوران دفاع مقدس تا مجاهدت هایی که در جبهه مقاومت سوریه و عراق شکل گرفته را بیان می کند.
نویسنده کتاب همچنین برای نخستین بار حدود ۱۰۰ صفحه از این کتاب را به انتشار تصاویر ناب و دیده نشده ای از سرلشکر سلیمانی اختصاص داده است.
دیدم که جانم می رود
دخیل عشق
مولف در «دخیل عشق»، داستانش را با سرگذشت جانبازی به نام رضا پیش می برد که پاها و یک دست خود را در جبهه از دست داده است. جانباز شدن رضا باعث اختلاف بین پدر و مادر او می شود. پدر آن ها را ترک می کند و بعد از گذشت ده سال از پایان جنگ رضا به دلیل فوت مادر به آسایشگاه منتقل می شود. داستان از یک آسایشگاه جانبازان جنگی آغاز می شود و خواننده وارد حال و هوای رزمندگان و عوالمی که آنها این روزها در آن سیر می کنند می شود.