إیضاح المراد فی شرح کشف المراد، اثر علی ربانی گلپایگانی (معاصر)، شرحی است بر «کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد»، تألیف علامه حلی (متوفی ۷۲۶ق)، آن نیز شرحی است بر «تجرید الاعتقاد» خواجه نصیرالدین طوسی (متوفی ۶۷۲ق).
این اثر متضمن مباحث کلامی و فلسفی درباره خداوند متعال و صفات اوست که در پی آن بحث کلامی نبوت با استدلالات و براهین مختلف به زبان عربی فراهم آمده است.
ربانی گلپایگانی در ابتدای کتاب مقدمهای نوشته و در آن مطالبی درباره تبیین مسائل عقیدتی با استفاده از ادله عقلیه بیان نموده است. ایشان معتقد است که دعوت به خداشناسی و بیان مسائل عقیدتی و پاسخ به سؤالات و شبهات از مهمترین وظایف پیامبران الهی و جانشینان آنان بوده است. شریعت اسلام نیز یکی از وظایف خویش را دعوت به خداشناسی میداند. بر همین اساس خداوند در قرآن چنین فرموده است: «فَلاَ تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَ جَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَاداً کَبِیراً» ﴿الفرقان: ۵۲﴾.
جهاد در اینجا با توجه ضمیر «به» در آیه شریفه که به قرآن کریم برمیگردد، به معنای جهاد کلامی است؛ لذا صاحب «مجمع البیان»، مرحوم طبرسی میگوید: بزرگترین جهاد نزد خداوند سبحان، جهاد متکلمین است در رفع شبهه مبطلان و دشمنان دین. بیان مسائل اعتقادی، نهتنها در زمان پیامبر و ائمه، بلکه پس از آن نیز رونق داشت و بسیاری از علما از جمله بزرگانی از امامیه، همچون شریف مرتضی، شیخ طوسی، ابوالصلاح حلبی، خواجه نصیر طوسی، علامه حلی، ابن میثم بحرانی و فاضل مقداد و… دست به نگارش آثاری در اینباره زدند که در آن نظرات و آراء مختلف در مسائل اعتقادی و کلامی را بیان نموده و نظر برگزیده را با دلیل و برهان انتخاب کردند.
شارح در بخشی از این مقدمه به نوشتههای گوناگون کلامی خواجه نصیر اشاره میکند، سپس توضیحاتی درباره تجرید و شروح آن ارائه میدهد. در ادامه به معرفی علامه حلی و آثار کلامی ایشان میپردازد و توضیحاتی ویژه درباره «کشف المراد» ارائه میدهد.
علی ربانی گلپایگانی، این اثر را بعد از یک دوره تدریس تخصصی علم کلام برای طلاب علوم دینی نگاشته است. ایشان با مراجعه به کتب متعدد و مهمی که فلاسفه و متکلمین در موضوع الهیات نگاشتهاند، به تبیین مطالب کتاب پرداخته و مباحث جدیدی را که خواجه نصیر و علامه حلی به آنها مبتلا نبوده و در کتاب به آنها اشاره نکردهاند، در این شرح آورده است.
مطالب این شرح حول چند امر به شرح ذیل است:
- توضیح مفاهیم و اصطلاحات فلسفی و کلامی؛
- توضیح و شرح مباحث کتاب با مراجعه به دیگر آثار خواجه نصیر و علامه حلی و آثار فلاسفه و متکلمین دیگر؛
- اشاره به مباحث و اختلافاتی که در برخی از مطالب کتاب مطرح شده است؛
- شرح مباحث مرتبط با مباحث کتاب، همچون بحث خاتمیت که خواجه نصیر و علامه متعرض آن نشدهاند.
متن تجرید الاعتقاد و شرح کشف المراد در بالای صفحه قرار گرفته و شرح إیضاح المراد، در ذیل صفحه نگاشته شده و با خطی ممتد از آن دو ممتاز گردیده است.
برای آگاهی بیشتر از روش شارح، به بخشی از کتاب اشاره میشود:
ربانی گلپایگانی به نقل از خواجه و علامه در فصل اول چنین مینویسد:
«الفصل الاول: فی وجوده تعالی.
قال: الموجود إن کان واجباً فهو المطلوب و إلا استلزمه؛ لاستحاله الدور و التسلسل» (خواجه در بحث اثبات خداوند، تمام آنچه را در نظر داشته، در عبارت فوق با این مضمون آورده است: آنچه موجوداست اگر وجودش واجب است که این همان مطلوب ماست و اگر واجب نیست، مستلزم واجب خواهد بود؛ چراکه دور و تسلسل محال است).
در ذیل آن شرح علامه چنین آمده است:
«أقول: یرید إثبات واجب الوجود تعالى و بیان صفاته و ما یجوز علیه و ما لا یجوز و بیان أفعاله و آثاره و ابتدأ بإثبات وجوده؛ لأنّه الأصل فی ذلک کلّه و الدلیل على وجوده أن نقول: هنا موجود بالضروره، فإن کان واجباً فهو المطلوب و إن کان ممکناً افتقر إلى مؤثر موجود بالضروره، فذلک المؤثر إن کان واجباً فهو المطلوب و إن کان ممکناً، افتقر إلى مؤثِر موجود، فإن کان واجباً فالمطلوب و إن کان ممکناً، تسلسل أو دار و قد تقدّم بطلانهما» (مرحوم خواجه، خواسته واجبالوجود، صفات وی، آنچه بر وی جایز است و آنچه بر او جایز نیست، افعال و آثار او را ثابت کند و سخن را با اثبات وجود او آغاز نموده؛ چون وجود او اصل و اساس همه امور مزبور است. دلیل بر وجود خدای متعال این است که بگوییم: موجودی که بالضروره وجود دارد، اگر واجب باشد که مطلوب به دست آمده و اگر ممکن باشد، بالضروره نیاز به علتی دارد که موجود باشد؛ حال اگر آن علت و مؤثر، واجب باشد، باز مطلوب ما ثابت میشود و اگر ممکن باشد، نیاز به علتی دارد که موجود باشد؛ اگر این علت مزبور، واجب باشد که مطلوب ثابت شده و اگر این هم ممکن باشد و بخواهد این روند ادامه یابد، مستلزم تسلسل یا دور است که بطلان آن پیشازاین ثابت شده است).
ربانی گلپایگانی در ذیل این مباحث، چنین شرح میدهد: برای متکلم، وجود خداوند ثابت شده و اگر براهینی اقامه میکند برای:
- به دست آوردن شناخت تفصیلی بر مبنای برهان عقلی است،
- ارشاد کسانی است که به دنبال شناخت خداوند هستند،
- دفع شبهات و اعتراضات منکرین است.
ایشان در ادامه میگوید: این برهانی که ماتن (خواجه نصیر) و شارح (علامه حلی) اقامه نمودهاند، برهان امکان و وجوب نام دارد که از جمله اندیشههای بکر شیخالرئیس بشمار میرود و آن را در کتب «المبدأ و المعاد» و «الإشارات» و «النجاه» تقریر فرموده است.
ربانی سپس مقدمات چهارگانه این برهان را بیان مینماید؛ آنگاه با خاطرنشان کردن این نکته که تقریر یادشده از برهان مزبور، متوقف بر بطلان تسلسل و دور است، تقریر دیگری را که متوقف بر بطلان تسلسل و دور نیست، ذکر میکند و اشاره مینماید که این تقریر، در واقع برهانی است که جناب شیخالرئیس در باب علت و معلول، برای ابطال تسلسل اقامه فرموده و این نیز از ابتکارات وی در این زمینه بشمار میآید و متشکل از سه مقدمه است.
فهرست محتویات و مصادر در انتهای کتاب آمده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.