از جنبش تا نظریه اجتماعی: تاریخ دو قرن فمنیسم
نویسنده در این کتاب جنبشهای زنان در غرب را با نظر به منشا بروز و زمینه تاریخی ظهور و تاثیرپذیری آنها از دیگر جنبشهای دوران خود ـ از آغاز تا به امروز بررسی نموده است .وی بر آن است تا سیر این جنبش، افت و خیز و تعلیقهایش را به اجمال توصیف نموده تحول فمینیسم را از یک جنبش به یک نظریه اجتماعی متکثر نشان دهد .
در نخستین بخش کتاب زمینههای ظهور هر یک از ادوار فعالیتهای فمینیستی بررسی شده ویژگیها و پویایی درونی فمینیسم در هر دوره خاص ارزیابی میشود .در بخش دوم، موج دوم فمینیسم ( ۱۹۶۰ـ ۱۹۸۰) که معمولا از آن تحت عنوان جنبش جدید فمینیستی یاد میشود ـ با توجه به زمینههای ساختاری و فضای گفتاری حاکم در این دوره و نیز چگونگی سازمان دهی و بسیج در آن، و انشعابات درونی آن، همراه با انگارهها و اصول حاکم بر هر یک از جریانهای درونی آن ـ شرح و بررسی شده است .
بخش سوم نیز بررسی موج سوم فمینیسم یعنی از سال ۱۹۸۰به بعد است ;دورهای که بهزعم عدهای، پایان فعالیتگرایی فمینیستی و جنبش فمینیستی است و به اعتقاد گروهی دیگر، دوره فعالیتهای خرده جنبشهای فمینیستی به شمار میآید .این دوره حاکی از تحولی جدید در فمینیسم و پر رنگ شدن بعد نظریهپردازی در آن و حرکت هر چه بیشتر به سمت تبدیل شدن به نظریه اجتماعی متکثر است .
در کتاب خاطر نشان شده است” : میتوان ظهور هویت جمعی زنان و متعاقب آن شکلگیری فمینیسم را در غرب، محصول تعارضات ناشی از کارکرد نظام اقتصادی سرمایهداری، گفتار تجدد و دولت لیبرال دانست .تحولات فمینیسم در طول زمان، حاکی از آن است که نمیتوان آن را پدیدهای واحد، یکپارچه و ثابت انگاشت، تعاملات میان جنبش زنان و ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و گفتارها و جنبشهای مختلف از یک سو و پویاییهای درونی جنبش از سوی دیگر به امواج سه گانه فمینیسم شکل دادهاند .
فمینیسم در دورهای عملا به جنبش حق رای زنان محدود شد، در مرحلهای در راه تغییر کم و بیش بنیادی روابط موجود جنسیتی عمل میکرد و سپس به سمت تولید نظریه اجتماعی سوق پیدا کرد .اکنون نیز با به رسمیت شناختن تفاوتهای میان زنان، به شکل جنبشهای کوچک، محلی و خاص، و تکثر در نظریهپردازی فمینیستی نمود پیدا میکند و بخشی از آن عملا در جریان اصلی اجتماعی سیاسی جوامع غربی جذب شده است .
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.