رمان جایزه دخترانه در مورد دختر بچه ای به اسم نرگس است که همیشه شاگرد اول است. نرگس یکی از اسباب بازی های دوستش را به اشتباه خراب می کند. او منتظر است که پدرش برای او جایزه بخرد تا بتواند آن را به دوستش بدهد. پدر که وضع مالی خوبی ندارد، سرانجام برای نرگس جایزهای میخرد. جایزهای دخترانه! اما جایزه پدر همه را متعجب میکند. نرگس تصمیم میگیرد خودش دست به کار شود، پس…
این رمان به قلم رضا وحید است و به کودکان همکاری، مشارکت و مسئولیت پذیری را آموزش می دهد.
برشی از کتاب جایزه دخترانه:
گفتم: مامان من گرسنه ام
گفت: «کوفت بخوری، همین الان صبحونه خوردی، خیلی شیکمو هستی، این قدر می خوری که چاق می شی! دیگه هیچکس نمی آد خواستگاریت. منتظر بمون الان برات سیب زمینی سرخ می کنم»
خواستم بگویم درست با من حرف بزند و نگوید «کوفت بخور» اما رویم نشد. داشتیم بازی میکردیم دیگر پس هر حرفی می زد حتما داشت شوخی میکرد.
*
شروع کردم قالی را از دار جدا کردن. همان طور که نخ ها را می بریدم دلم می سوخت، دوست داشتم آن را تمام کنم و تمام شده اش را ببّرم اما برای این کار وقت نداشتم. قالی را از دار جدا کردم و روی زمین گذاشتم.
وقتی صبح صدای سعید و پدرم را شنیدم که دارند آماده می شوند تا بروند، من هم قالی را دست گرفتم و به هال رفتم. پدرم با دیدن قالی که هنوز یک وجب بود تعجب کرد. مادرم گفت: «چرا بریدیش»
پدرم گفت: «این که هنوز تموم نشده!»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.