اگر دوست دارید نمونهی یک خانوادهی پویا و موفق را ببینید، [ مادر شمشادها ] را بخوانید. داستان این کتاب از زبان مادری است که قهرمانان بزرگی تربیت کرده است؛ مادر شهیدان موحدی که یکی از فرزندانش رد در روزهای انقلاب تقدیم کرد، دیگری را در زمان جنگ و…
مادر شمشادها
70,000 تومان قیمت اصلی 70,000 تومان بود.63,000 تومانقیمت فعلی 63,000 تومان است.
وزن | 150 گرم |
---|---|
نویسنده |
نرجس شکوریان فرد |
ناشر |
عهد مانا |
تعداد صفحات |
156 |
قطع |
پالتویی |
نوع جلد |
شومیز |
نوبت چاپ |
12 |
شابک |
978-600-96030-1-5 |
10 عدد در انبار
قابل توجه مشتریان گرامی:
احتراما به استحضار می رساند هرگونه مغایرت و مشکل در سفارشات ارسالی تا ۷۲ ساعت از زمان تحویل مرسوله قابل پیگیری و پاسخگویی می باشد.
دسته: ادبیات, ادبیات پایداری, دفاع مقدس, سیاست
برچسب: مادر شمشادها, نرجس شکوریانفرد, نشر عهد مانا, نشر هاجر
توضیحات
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.
محصولات مرتبط
تلخ و شیرین اسارت
15,000 تومان
هنر زندگی در چگونگی استفاده از داشته ها و فرصت ها، خصوصا در زمان بحران ها است.غم و غصه و شادی و نشاط لازمه هر جامعه ای است. اما در اردوگاه های یاس آور اسارت این عناصر رنگ و بوی دیگری داشت.چرا که فرزندان سلحشور خمینی از کمترین ها برای حفظ روحیه و ایمان خود بهترین بهره را می بردند. رسالت این اثر تبیین و معرفی گوشه ای از این خلاقیت ها است، که می تواند برای نسل های امروزی راهگشا باشد.
باغ مادربزرگ: خاطرات بانوی کرد خان زاد مرادی محمدی
این اثر دربردارنده خاطرات خان زاد مرادی محمدی، از زنان کرد فعال در هشت سال دفاع مقدس است که با روایتی داستانی و نثری خواندنی نوشته شده است. «باغ مادربزرگ» در واقع خاطرات مادربزرگ نویسنده است که باغش در جنگ تحمیلی، پناهگاه کسانی بود که خانه و کاشانه شان را در بمباران ها از دست داده بودند. «باغ مادربزرگ» روایت جدیدی است از نقش زنان در هشت سال دفاع مقدس؛ زنانی که جنگ بر زندگی آنها آوار شد، اما از پا ننشسته و خود پناهگاه دیگران شدند.
کتاب شامل عکس های قدیمی هم هست که مخاطبان را با فرهنگ منطقه کردنشین آشنا می کند.
روایتی از زندگی و زمانه حضرت آیت الله سید علی خامنه ای (مدظله العالی)
صباح: خاطرات صباح وطن خواه
... سرم را از پنجره خانه مان در ساختمان کوشک آوردم بیرون. مسعود پاکی با لباس بسیجی، خوشحال و سرحال سوار بر موتور آمده بود دم در. تا چشمش به افتاد، برایم دست تکان داد و گفت: خواهر صباح سلام! زود باش بیا پایین؛ اومدم دنبالت تا با خودم ببرمت پیش بقیه بچه ها.
زیر پایش پر بود از ستاره های کوچک و درخشان.آن قدر زیبا و نورانی که دلم نمی آمد چشم از رویشان بردارم. خوشحال و بی قرار از دیدن مسعود و حرفی که زده بود، بلافاصله شروع کردم به پایین آمدن از پله ها.
یخ در بهشت
«یخ در بهشت» دستپخت بانوانِ توانمند نویسندهای است که به بهانه داستان، راوی دفاع مقدس و زنان آن شدهاند.
یخ در بهشت روایت مادرانی است که خودشان از قهرمانی دیگران قصهها گفتهاند و حال خودشان قهرمانانی شدهاند که از آنها قصهها باید گفت. خواهران، مادران و دخترانی که سالها پیش از جنگ با تربیت رزمندگان سهم سترگی در جبههها داشتند و در حین جنگ با جانفشانی و دلسوزی، و پشت خط جبهه با صبوری و مدارا، از جنگ حماسهای به وسعت روحشان ساختند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.