«السَّلامُ عَلَیْکُم یا اَهلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ»
«فَما اَحلی اَسمائَکُم، کَلامُکُم نُورٌ وَ اَمرُکُم رُشدٌ وَ وَصِیَّتُکُمُ التَّقوی وَ فِعلُکُم الخَیرُ وَ عادَتُکُمُ الاِحسانُ وَ سَجِیَّتُکُمُ الکَرَم.»
در خلوتی به محاسبۀ نفس نشسته بودم و صحیفه اعمالم را توّرق می کردم، هر چه دقیقتر می شدم بازار عمل را کسادتر دیده و عبور از مواقف و مواطن و عقبات را سختتر و دشوارتر.
با نفس خود حدیث می کردم که ای بندۀ مُجرِم محرومِ از فضائل و کمال، که نه ثمری چیده ای و نه فایده ای برده ای! ای مسافر بی زاد و راحله:
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش کی روی؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟
با دست خالی چگونه می خواهی این منازل مَخوفه ای که در پیش داری، یکی پس از دیگری طی کنی؟!
ناگهان برق امیدی دل تاریکم را روشن کرد که ای گم کرده راه، ای سرگشتۀ در کوچه پس کوچه های جهل و وهم و خیال، چرا از پا نشسته ای؟ اگر طالب رسیدن به ساحل نجاتی، خود را متّصل به سُفُن نجات کم که «یَأمَنُ مَن رَکِبَها وَ یَغرَقُ مَن تَرَکَها»، به آنها که «کَهفُ الوَری» و «کَهفُ الحَصین» خلقند، به آنها که اولیاء غافلۀ توحیدند، به آنها که صاحبان ولایت مطلقه و حاملان آنند، به آنها که ابواب الهی و طرائق الی الله اند، به آنها که… و به گونه ای عشق فطریت را، به ساحت مقدّس آن شفیعان دار فناء و بقاء، ابراز کن تا با استفاده از نعمت ولایت آن وسائط فیض، مشکلات طریق و موانع سیر در صعود الی الحق برداشته شود و راه به رویت هموار گردد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.