صفدر حیدری، چهارمین شهید مدافع حرم از شهرستان نورآباد ممسنی در استان فارس است که به سوریه اعزام شده بود و در ۱۴ بهمن ۹۴ در جریان آزادسازی محاصره چهارساله نبل و الزهراء در شمال غرب حلب به دیدار حق شتافت.
محمودی در کتاب اشاره می کند که برای بهتر شدن کیفیت کار و آشنایی بیشتر با فضای محل شهادت شهید حیدری، سفری دو هفتهای به مناطق جنگی سوریه داشته و از شهرهای نبل و الزهرا و محل شهادت شهید بازدید کرده است.
در بخشی از کتاب می خوانیم:
پادگان شهید آیت الله مدنی، یک ربع با شهر نورآباد فاصله داشت. ایاز به واحد اطلاعات رفت و صفدر، راهی گردان توپخانه شد. بیرون از ساختمان گردان توپخانه، دواطلب های ماموریت سوریه، زیر درخت بلوط تجمع کرده بودند. صفدر، جدای از جمع، کوله پشتی را گذاشته بود و خودش پای سکو قدم می زد؛ انگار نه انگار که سرهنگ بود و جانشین فرماندهی گردان، و باید در جمع حاضر می شد و از وضع نیروها می پرسید. البته از قبل هماهنگی های لازم را تلفنی کرده بود. از طرفی هنوز هم در حس و حال بچه ها و خانواده بود و چندان دل و دماغی نداشت. همچنان که درگیر خودش بود و قدم می زد، دستی شانه اش را لمس کرد. برگشت و همکارش عمار همتی را دید. با هم احوال پرسی و روبوسی کردند. عمار از ارومیه پرسید و صفدر از وضع پادگان سوال کرد. کمی که بیشتر حرف زدند، عمار زل زد توی چشم هایش و گفت تو گریه کردی؛ سرهنگ؟(صفحه ۹۵)
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.