در میان شهدای مدافع حرم و در میان جنگ حق و باطل شیر مردی از کرمان از هاله گمنامی در آمد که تاریخ خاورمیانه را دگرگون کرد و خط بطلانی به نقشه های شوم آمریکا در منطقه ی خاورمیانه کشید . کتاب حاضر با اسم شیرمرد کرمان سرباز اسلام کتابی از نشر نسیم حیات و در قالب خاطرات در مورد شهید حاج قاسم سلیمانی می باشد . بیشتر این خاطرات بیان شده توسط خود ایشان در مراسمات مختلف می باشد . بخشی از این خاطرات هم در مورد جنبه هایی از شخصیت سردار از زبان افراد مختلف از خانواده تا دوستان است .
بخشی از کتاب ، ص ۲۲ :
حاج قاسم مجروح شده بود ، برای درمان او را به مشهد فرستاده بودند ، چون شکمش ترکش خورده بود از زیر قفسه سینه اش تا روی مثانه اش را باز کرده بودند و وضع بدی داشت ، ۴۵ ؛ ۴۶ روز کسی نمی دانست قاسم سلیمانی زنده است یا شهید شده . در آن زمان هم فرمانده گردان بود که مجروح شد . بالاخره شهید موحدی کرمانی پسر همین آقای موحدی کرمانی قاسم را در مشهد پیدا کرد و گفت طبقه سوم یک بیمارستان در مشهد است .
پزشک حاج قاسم از منافقین بود و می خواست حاج قاسم را بکشد ، به همین دلیل شکم قاسم را باز گذاشته بود که منجر به عفونت شده بود . یک پرستار با شرف کرمانی به خاطر حس کرمانی و ناسیونالیستی اش قاسم را شب دزدیده بود ، جایش را با دو مریض دیگر در یک طبقه دیگر عوض کرد و به دکتر گفته بود قاسم را از اینجا بردند . قاسم باز یک دوره دیگر از ناحیه دست مجروح شد تا می گفتند برو دکتر می ترسید ، تا می گفتند برو بیمارستان در می رفت .
راوی : سید صادق خرازی
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.