دخترانه
این کتاب دارای مخاطب خاص بوده و برای دختران نوشته شده است. با توجه به اینکه نویسنده کتاب، مشاور است «دخترانه» در حقیقت حاصل تجربه هایش است که در قالب یادداشت و مقاله در این کتاب آنها را منتشر کرده است.
«دخترانه» شامل 29 یادداشت و مقاله با عناوینی چون «به زنجیر کشیدن قلب ها عمومی شده است»، «تو دختری»، «دشت پر حادثه بلوغ»، «آهسته حمل شود، شکستنی»، «او که یادش شیرین است»، «روزهای مبادایی که هنوز نیامده اند»، «چشم ها عقل را کور می کنند» و ... است.
تلخ و شیرین اسارت
هنر زندگی در چگونگی استفاده از داشته ها و فرصت ها، خصوصا در زمان بحران ها است.غم و غصه و شادی و نشاط لازمه هر جامعه ای است. اما در اردوگاه های یاس آور اسارت این عناصر رنگ و بوی دیگری داشت.چرا که فرزندان سلحشور خمینی از کمترین ها برای حفظ روحیه و ایمان خود بهترین بهره را می بردند. رسالت این اثر تبیین و معرفی گوشه ای از این خلاقیت ها است، که می تواند برای نسل های امروزی راهگشا باشد.
حیات طیب
کتاب حیات طیب پیرامون شخصیت و سیره اعتقادی ، انقلابی و سیاسی شهید طیب حاج رضایی است که توسط سرکار خانم مهناز واحدی با همت معاونت پژوهشی فرهنگی موسسه روایت سیره شهدا جمع آوری و نگارش شده است .
شهید طیب حاج رضایی که از سوی امام (ره) به لقب حر انقلاب معروف گشت ، انسانی جوانمرد با منش لوطی و مشتی گری بود، کارش بارفروشی بود؛ ولی بارش روی دوش کسی نبود. از صفات اخلاقی وی مردمدار بودن، جوانمرد و با محبت بودن، و اعتقادات مذهبی بسیار قوی بود. برای امام حسین(ع) و پرچم دار نهضت وی یک حرمت و قداست خاص قائل بود.
در قسمتی از این کتاب نوشته شده است : « مرحوم حاج رضا حداد عادل در این رابطه می گوید: دسته طیّب، شب عاشورا ـ دوازده خرداد ـ طبق معمول همه ساله از تکیه بیرون آمد و طیّب در جلوی علامت تکیه در حرکت بود و سینه زن ها پشت سرش آرام آرام حرکت می کردند. آن شب بر خلاف سال های قبل، عکس های حضرت امام به سینه علامت نصب شده بود... .»
اصیل آباد
«اصیل آباد» نوشته محمدرضا سرشار است که نخستین بار در سال ۸۶ از سوی انتشارات سوره مهر برای دوره های راهنمایی تحصیلی و دبیرستان منتشر شد. سرشار در این کتاب روایتگر داستان روستایی به همین نام است؛ روستایی که کنار یک رودخانه بزرگ و پرآب، درون یک دشت حاصلخیز و خوش آب و هوا قرار دارد و بین روستاهای اطراف از هر نظر نمونه است، مردهایش در فصل کشت زمین ها را شخم می زنند، کودکانش خوشحال و با نشاطند. همه چیز عالی است؛ اجاق ها و تنورها همیشه روشن؛ صحرا پر از علف، گله سیر، همه شاد، همه از زندگی خود راضی هستند، زیرا برکت و نعمت در روستا فراوان است. در روستا فقط دو نفر از مردها سواد دارند، آخوند ده و علی آقا که هم معلم و هم مدیر مدرسه است و با تجربه هایی که در شهر به دست آورده و با همفکری و موافقت ملا برای پیشرفت ده نقشه های بسیاری کشیده است.
دار و دسته دارعلی – جلد ششم: بمب کلاغی
سه ماه رویایی: زندگینامه و خاطرات شهید کاظم عاملو
بزم باران: خاطرات سردار شهید حبیب لکزایی
این کتاب در وصف مردی است که:
۲۱۶۰ روز مرخصی طلب داشت؛ بیش از ۶۰ مهمان ناخوانده در بدن داشت به اسم ترکش، از نوع ریز و درشتش؛ زخم عمیقی در پهلو داشت، که یادگار ترکشی بود به بزرگی یک کف دست؛ ۷۷ درصد سلامتی اش را به خاطر دین و با خدای دین معامله کرده بود؛ و با این همه، حقوقش اما با عالم نجوم و ستارگان فاصله بسیار داشت، و خانه و زندگی اش از جنس خانه و زندگی عموم مردم بود ... .
حاج حبیب لکزایی به واسطه سلامتی روحش، با آن ۲۳ درصد باقی مانده از سلامتی جسمش، در طول بیست و پنج سال و در مسیر انسانیت خدماتی کرد که خیلی ها با صد در صد سلامتیشان، و در صد سال نمی توانند.