ستاره ی غروب: زندگی نامه ی داستانی شهیده زهره بنیانیان
سید مجتبی نواب صفوی: اندیشه ها، مبارزات و شهادت او
بهشت زیر قدم هایش: زندگینامه و خاطرات خانم شهربانو سادات حسن خانی مادر شهیدان محمد و حسین دهلوی
دفتر سرخ: مجموعه اشعار
عریان در برابر باد
سربدار: زندگینامه داستانی شهید محمد فرومندی
من، مادر مصطفی: بر اساس زندگی شهید مصطفی احمدی روشن (دانشمند جوان شهید مصطفی احمدی روشن در خاطرات مادر و دیگران)
اکبر کاراته و چشم آبی: داستان طنز نوجوانان
تیدا: زندگی داستانی شهید مدافع حرم حیدر جلیلوند
تلخ و شیرین اسارت
هنر زندگی در چگونگی استفاده از داشته ها و فرصت ها، خصوصا در زمان بحران ها است.غم و غصه و شادی و نشاط لازمه هر جامعه ای است. اما در اردوگاه های یاس آور اسارت این عناصر رنگ و بوی دیگری داشت.چرا که فرزندان سلحشور خمینی از کمترین ها برای حفظ روحیه و ایمان خود بهترین بهره را می بردند. رسالت این اثر تبیین و معرفی گوشه ای از این خلاقیت ها است، که می تواند برای نسل های امروزی راهگشا باشد.
سه شهید: گفتگویی صریح با همسران سه شهید شاخص انقلاب
دار و دسته دارعلی – جلد ششم: بمب کلاغی
جاده امن هور
از اهواز تا لولان
متولد 1344 در محله تیموری تهران، با قدی رشید و چشمانی سبز که تقلاهایش در اول سال تحصیلی 62 نتیجه داد و با قطار اعزام نیرو از ستاد پشتیبانی جنگ و آموزش و پرورش خود را به اهواز رساند و وارد گردان تخریب شد. از آن گروه اعزامی خیلی ها به گردان های دیگر رفتند یا اصلا جبهه را ترک کردند اما مصطفی ماندُ رشد کرد و یکی از ارکان گردان شد...
ایستگاه آسمان: خاطرات شفاهی سردار سید رحیم صفوی
بزم باران: خاطرات سردار شهید حبیب لکزایی
این کتاب در وصف مردی است که:
۲۱۶۰ روز مرخصی طلب داشت؛ بیش از ۶۰ مهمان ناخوانده در بدن داشت به اسم ترکش، از نوع ریز و درشتش؛ زخم عمیقی در پهلو داشت، که یادگار ترکشی بود به بزرگی یک کف دست؛ ۷۷ درصد سلامتی اش را به خاطر دین و با خدای دین معامله کرده بود؛ و با این همه، حقوقش اما با عالم نجوم و ستارگان فاصله بسیار داشت، و خانه و زندگی اش از جنس خانه و زندگی عموم مردم بود ... .
حاج حبیب لکزایی به واسطه سلامتی روحش، با آن ۲۳ درصد باقی مانده از سلامتی جسمش، در طول بیست و پنج سال و در مسیر انسانیت خدماتی کرد که خیلی ها با صد در صد سلامتیشان، و در صد سال نمی توانند.