فصل فیروزه
تا همیشه آفتاب
ایستاده در کمند
عارف ۱۲ ساله (مادرانه های نوجوان شهید رضا پناهی)
باغ خرمالو
«باغ خرمالو»، را هادی حکیمیان به رشته تحریر درآورده است. او متولد ۱۳۵۷ در استان یزد، نخستین کتاب خود را با عنوان «گل انارها را باد می برد» در سال ۱۳۸۴ منتشر کرده است. مهم ترین کار او تا به امروز رمان «برج قحطی» است که شایسته تقدیر در شانزدهمین دوره جایزه شهید حبیب غنی پور و نیز نامزد جایزه ادبی جلال شد. از این نویسنده در مجلات «عصر پنجشنبه»، «کلک»، «گلستانه» و «آزما» داستانهایی به چاپ رسیده است.
جستجوگران نور: روایتی از تازه مسلمانان آمریکای لاتین
خیمه ماهتابی(روایتی داستانی از کاروان امام حسین برای نوجوانان)
چشم روشنی (سید جواد کمال از زبان همسر)
یک پارچه خانم
آفتاب در سجده
کوچه اقاقیا
«کوچه اقاقیا» رمانی اجتماعی و خانوادگی است و به زندگی زنانی از طبقات مختلف جامعه می پردازد. این رمان سعی می کند از مشکلات و تیره روزی های زندگی این زنان بگوید. شخصیت اصلی برخی رمان های شاخص راضیه تجار همچون «آرام شب بخیر، محبوبه صبح، زن شیشه ای و بانوی رنگین کمان»، زنان هستند. به همین دلیل پرداختن به زنان و مشکلات آنان یکی از موضوعات اصلی رمان های وی است.
داستان کتاب، از هنگامی آغاز می شود که میرزا ابوتراب با ماه منظر دختر جوانی ازدواج می کند در حالی که دخترش دلنواز از این وصلت راضی نیست چرا که مادرش در هنگام به دنیا آمدن او دچار جنون شده و مدتی است که در زیرزمین خانه به زنجیر کشیده شده است. با آمدن زن جوان خانم جان مادر میرزا دستور می دهد که مادر و دختر را به خانه دایی دلنواز ببرند. آن دو قصد فرار از آنجا را داشتند ولی نقشه فرارشان نافرجام می ماند و پس از آنکه دخترک به خانه بازگردانده می شود با رفتار نامناسب ماه منظر روبه رو می شود. پس از گذشت حوادثی بین ماه منظر و دلنواز و تشدید اختلاف، پدر و مادر «خانم کوچک» (مادر دلنواز) او را به بیمارستان روانیها منتقل می کنند زیرا میرزا در صورتی حاضر به نگهداری با او بود که او شفا یابد. در طی بستری شدن خانم کوچک در بیمارستان حوادثی رخ می دهد که منجر به بهبود وی گردیده و شفا می یابد. با بازگشت همسر سابق میرزا، اختلافهای گذشته تمام شده و دو هوو در کنار یکدیگر به خوشی زندگی می کنند و میرزا و دلنواز خدا را شکر می کنند.
اتوبوس فیروزه ای
شبیه
ستون 1453
نگهبان قوچ های وحشی
شطرنج با ماشین قیامت
تمام آنچه حبیب احمدزاده در این سیصد و اندی صفحه نوشته است، در سه روز اتفاق میافتد. محاصرهای سخت و مبارزهای نفسگیر با ماشین قیامت. این کتاب توسط پال اسیراکمن، استاد زبان فارسی دانشگاه راتگرز آمریکا، به زبان انگلیسی ترجمه شده است. از این رمان در کتاب سال دفاع مقدس (۱۳۸۵) تقدیر شده و برنده جایزه ادبی اصفهان (۱۳۸۵) و نامزد کتاب سال انجمن نویسندگان و منتقدان مطبوعات کشور، قلم زرین و کتاب سال جمهوری اسلامی در سال ۱۳۸۵ شده است.
ملاصالح (روایت زندگی مجاهد مبارز، ملا صالح قاری)
«ملا صالح» عنوان کتابی است که زندگی مجاهد خستگی ناپذیر ملاصالح قاری مترجم اسرا در جنگ تحمیلی را روایت می کند. با این شخصیت در کتاب «آن بیست و سه نفر» آشنا شده اید و در این کتاب روایتی شگفت انگیز و تکان دهنده را از این شخصیت از نظر خواهید گذراند.
ملا صالح قاری هم در اسارت ساواک ریژم پهلوی بوده و هم زندان های استخبارات عراق را تجربه کرده و در این کتاب خاطراتش را از آن روزها بیان کرده است.
یخ در بهشت
«یخ در بهشت» دستپخت بانوانِ توانمند نویسندهای است که به بهانه داستان، راوی دفاع مقدس و زنان آن شدهاند.
یخ در بهشت روایت مادرانی است که خودشان از قهرمانی دیگران قصهها گفتهاند و حال خودشان قهرمانانی شدهاند که از آنها قصهها باید گفت. خواهران، مادران و دخترانی که سالها پیش از جنگ با تربیت رزمندگان سهم سترگی در جبههها داشتند و در حین جنگ با جانفشانی و دلسوزی، و پشت خط جبهه با صبوری و مدارا، از جنگ حماسهای به وسعت روحشان ساختند.