رعنا
از کدام سو
"از کدام سو" در مورد پسری ۱۸ ساله به اسم جواد است که مهمترین هدفش خوشگذرانی و لذت بردن از زندگی و دنیاست.
ولی مرگ ناگهانی بهترین دوستش فرید و دیدن صحنه های کفن و دفن او معادلات ذهنش را به هم ریخته و تمام رویاهایش را نابود می کند.
این وحشت و حیرانی او را وادار به تفکر در هدفش از زندگی می کند. در این میان تنها یک نفر حال او را درک کرده و با تمام کج خلقی هایش کنارش می ماند، به او در یافتن مسیر حرکت کمک کرده و دستش را می گیرد.
دلشوره شیرین
غارتگر
ویروس تاجدار
قصه برگی از درخت
چای خوشعطر پیرمرد
پنجره های در به در
"پنجره های در به در"، داستانی است عاشقانه و پرهیجان درباره دختر دانشمندی به نام آرسینه. او بی خبر از همه جا، دارد به یک اندیشمند صهیونیست کمک می کند تا پروژه جهانی سازی اندیشه های خطرناک صهیونیسم را پی بگیرد. اما در همین حال و هوا، سروکله روزنامه نگاری به نام بنیامین پیدا می شود که مسیر زندگی آرسینه را تغییر می دهد؛ این تغییر خطرهایی برای او به وجود می آورد تا آن جا که …
این رمان، با تحلیل اندیشه ها و آرمان های صهیونیسم، به وجه مشترک ادیان الهی می رسد که هر یک از پنجره اعتقاد خویش، موعود جهان را می طلبند. اما صهیونیسم، با انحراف از فرمان الهی، در پی ساخت موعود دست ساز خویش است …
پنجره های در به در
سپر
اپلای
گل دقیقه 90
مأموریت در قصر
مأموریت در قصر، روایت دوره پایانی زندگی علی بن یقطین است، زمانهای که او در دستگاه حکومتیِ بنی عباس نفوذ دارد و سعی می کند در عین پردهپوشی و تقیه، ارتباط بین خودش و امام و شیعیان را حفظ کند و بتواند نسبت به انجام وظایف خود در راستای حمایت از شیعیان و شبکه وکالت اقدام کند.
داستانی درباره عشق و اعتماد به امام کاظم (علیه السلام) و عنایت امام به دوستانش و دستگیری در سختیها
بفرمایید بهشت
گاهی خانه ریختوپاش بود؛ علی گوشهای داشت دستهگلی به آب میداد؛ سنا و ملیکا داشتند سر معقولات و محسوسات دعوای تاریخی میکردند و محمد از سروکولم بالا میرفت و من با لبخندی گوشۀ لبم توی هپروت بودم و قلمم تندتند میدوید روی کاغذ.
کمکم دیدم دیگر خودم را در یک چاردیواری تنگ و تاریک احساس نمیکنم. احساس میکنم خانهام بهشت کوچکی است که تا حالا نمیشناختمش؛ بهشتی با فرشتههای ریز و درشت.
خواهش میکنم شما هم بفرمایید بهشت…
دکل(مستند داستانی گام دوم انقلاب)
ملکه یمن
رنج مقدس ۲
شهاب دین(برش هایی از زندگانی آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی)
برش از کتاب«شهاب دین» روایت داستانی از زندگی آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی
زمستان شده بود؛ کنار آبگیری در اطراف نجف نشسته بود. قیلوقال پرندگان مهاجر، سرمای هوا را از یادش میبرد. آمده بود پی جمع کردن چوب برای سوزاندن. غیر از شاخههای خشکیدۀ نخل چیزی پیدا نکرد. میدانست سوزاندن آنها گرما ندارد. حاصل سوزاندن شاخههای نخل فقط دود است. چند روز بود سرما تحملناپذیر شده بود و در حجره نه نفتی داشت و نه زغالی. دستخالی از کنار آبگیر برگشت. سر راه به وادیالسلام رفت و بر مزار پدر و مادر فاتحه خواند و از آنها خواست گشایشی در کارش ایجاد کنند.
وارد بازار شدند. زنان عرب که از روستاها و بادیه های اطراف نجف می آمدند، نان و کره و سرشیر را در سبدهای حصیری روی سرشان گذاشته بودند. بساط فروش شان را در کنار دکان ها پهن می کردند. هر چند دقیقه یک بار آشنایی شمس الدین را می دید و دست بر سینه سلام می داد. شهاب الدین پشت سر پدرش راه می رفت و به نغمه بلبل ها و کوکوی فاخته ها گوش می داد. بی بی گفته بود پرنده ها ذکر می گویند. شهاب در پی کشف ذکر پرنده ها بود.
قصه مهتاب(خاطرات بانوی مسلمان مبارز سیده خدیجه مستعدی)
آسمان شیشهای نیست
ارتداد
محمدجواد و شمشیر ایلیا
این کتاب روایتی است فانتزی از یک ماجراجویی دینی. محمدجواد که در پی یافتن ردی از فضاییها وارد زیرزمین خانهشان میشود، در کنج زیرزمین و در میان کارتنهای کتاب، با پرندهای آشنا میشود که او را بهسوی ماجراهای پیچیده و زیادی میبرد.
ویژگی اصلی رمان «محمدجواد و شمشیر ایلیا» رویکرد او به قرآن است. رویکردی که تازگی و بکر بودن، شاخصه اصلی آن است. محمدجواد به باغ قرآن میرود و در آنجا با شخصیتهای زیادی آشنا میشود؛ شخصیتهایی که هر کدام قسمتی از خمیر وجودی محمدجواد را تغییر میدهند.