میثم: زندگینامه و خاطرات سردار شهید مرتضوی شکوری (میثم)
همسفر شهدا: زندگینامه و خاطرات سید علیرضا مصطفوی
شهید محمدرضا تورجی زاده
ایستگاه آسمان: خاطرات شفاهی سردار سید رحیم صفوی
سه ماه رویایی: زندگینامه و خاطرات شهید کاظم عاملو
از اهواز تا لولان
متولد 1344 در محله تیموری تهران، با قدی رشید و چشمانی سبز که تقلاهایش در اول سال تحصیلی 62 نتیجه داد و با قطار اعزام نیرو از ستاد پشتیبانی جنگ و آموزش و پرورش خود را به اهواز رساند و وارد گردان تخریب شد. از آن گروه اعزامی خیلی ها به گردان های دیگر رفتند یا اصلا جبهه را ترک کردند اما مصطفی ماندُ رشد کرد و یکی از ارکان گردان شد...
ققنوس قدس (مجموعه شعر)
پاییز پنجاه سالگی: خاطرات مریم جمالی همسر سردار شهید مدافع حرم محمد جمالی
راه خانه ام را بلدم: خاطرات عذرا شوقی؛ همسر شهید مدافع حرم، فرید کاویانی
یک جرعه دیدار
مجموعه داستانک آستین های خالی
جدال در زیویه
عقربه ساعت 14:30 را نشان میداد. در محوطه داخل پادگان «خضر زنده» (شهدا) به اتفاق چند نفر از برادران ساعت استراحت را با صحبتهایی از مسائل مختلف، خصوصاً عملیات چند روز آینده که قرار بود انجام شود، سپری میکردیم. در همان حال متوجه شدیم تعدادی خودرو متعلق به سپاه وارد پادگان شدند و با سرعت، به سوی مسجد رفتند. همزمان یکی از برادرها دوان دوان به طرف ما آمد و در حالی که نفس نفس میزد با کلماتی بریده بریده گفت: «جبـ. جبه... جبهه میخواهیم بریم جبهه.» بدون درنگ، در حالی که با شنیدن این مژده خوشحال شده بودیم، به اتفاق روانه مسجد شدیم...