هم حسینی بود و هم بهشتی: گلگشتی در زندگانی و خاطرات شهید دکتر آیت الله سید محمد حسینی بهشتی
یاد و یادگار: خاطراتی از دیدار حضرت آیتالله العظمی خامنهای (مدظله العالی) با همسر مکرمهی حضرت امام (ره)
آنچه در این کتاب مختصر و کم حجم جمعآوری و به علاقمندان رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی قدّس سرّهالشرّیف، تقدیم میشود نمونههایی است از بیانات و گفتگوهای حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر معظّم انقلاب اسلامی (مدّظلّهالعالی) در دیدار با همسر مکرّمهی حضرت امام(ره) به علاقمندان اسلام ناب محمّدی و پیروان راه امام راحل(ره) تقدیم میکند.
دار و دسته دارعلی – جلد پنجم: مین سوسکی
«مین سوسکی» برگرفته از نام نوعی مین است که توسط عراق کاشته می شد. نویسنده با زبان طنز برای کودک و نوجوان داستان های جبهه را روایت می کند.
نویسنده در مقدمه این مجموعه با زبانی طنزآلود نوتشه است:
«اهووی ملت! رد شدن هر نوع خواننده از داستان های دار و دسته من قدغنه! شرایط واسه هر دو دسته، خواننده کم حوصله و پرحوصله حسابی جفت و جوره. کم حوصله ها از هر جای کتاب عشقشون کشید داستانی انتخاب کنن و بخونن. البته پرحوصله ها با خواندن کل مجموعه اجازه ورود به ماجراهای تودرتو رو پیدا می کنن قربون. رفیق جبهه و جنگ شما، دار علی!»
حماسه هویزه
مادرتر از مادر: چهره عرفانی حضرت خدیجه (س)
به وقت نوترون: صد و ده پرتو از زندگی مسعود علی محمدی
سفر به شهر زیتون
راز درخت کاج: خاطرات مادر شهید زینب کمایی
دار و دسته دارعلی – جلد ششم: بمب کلاغی
مسافر آگوست: زندگی نامه داستانی رزمنده شیردل لشکر زینبیون، شهید سید حشمت علی شاه
زندگینامه داستانی رزمنده شیردل لشکر زینبیون شهید سید حشمت علی شاه
مسافر آگوست دومین کتاب از مجموعه فرزندان روح الله (مجموعه کتب شهدای مدافع حرم لشکر زینبیون) می باشد که منتشر شده است. این کتاب داستان زندگی رزمنده ایست که خیلی از معادله ها را در هم می شکند. پیش داوری ها را به هم می ریزد و نگاه ها را تازه تر می کند.
کتاب حاضر، خاطراتی از زندگی شهید مدافع حرم سید حشمت علی شاه را بیان می کند.سیاره (زندگینامه و خاطرات شهید جعفر نجاتی)
«سه نفری به بخش مجروحان شیمیایی رسیدند. حسن به محض ورود به ساختمان به اتاق دوم رفت که امیر در آنجا بود و سیاره و اصغر به سمت انتهای سالن رفتند که بعد از یک پیچ، آخرین اتاق متعلق به جعفر بود. وقتی پیچ راهرو را پشت سر گذاشتند، تجمع چند نفر از همرزمان جعفر، در جلوی درب اتاقش که با صدای گریه همراه بود، قوت زانوهای سیاره را گرفت. قدم های سیاره کند و ضربان قلبش تند شده بود