فلسفه حقوق خانواده جلد دوم
حقوق زنان، برابری، یا، نابرابری (پژوهشی در شبهات و مسائل زنان)
امروزه شاهد هجوم گسترده به قوانین اسلامی پیرامون حقوق زنان میباشیم که بدون اشاره به سند قرآنی یا روایی این قوانین، با عناوین مختلف آنها را مورد تهاجم قرار میدهند. علاوه بر آن، گاه با چشمپوشی عمدی نسبت به گامهای مثبت و مهمی که جهت بهبود وضعیت زنان در جمهوری اسلامی ایران برداشته شده قوانین موجود به رگبار تهمت بسته شده و با ارائه برخی خلأها یا ضعفهای قانونی، وضعیت زنان در ایران، به شدت ظلمانی و تیره و تار نشان داده میشود. این ایرادات در بین دانشجویان دانشگاهها که از عواطفی لطیف سرشارند نیز منتشر شده و گاه آن را به موضعگیری غیر واقعبینانه واداشته است. مجموعه حاضر درصدد است با بیان سؤالات موجود در بین دانشجویان پیرامون حقوق زنان در ایران، پاسخ مناسب ارائه دهد. سؤالها به ترتیب فصول در جلسات گفتگو و پرسش و پاسخ، توسط خانمها فاطمه بداغی، فریبا علاسوند و زهرا آیتاللهی پاسخ داده شده و توسط خانم سعیده باقریفرد تدوین یافته است.
قانون و فتوی: نسبت شناسی و فرآیندشناسی
کتاب قانون و فتوی: نسبت سنجی و فرآیندشناسی؛ در چهار فصل نوشته شده است. فصل یک مروری بر تعامل فقه و قانون در کشورهای اسلامی در قوانین خانواده است. در فصل دوم تعامل بین شریعت و قانون گذاری مطرح شده، فصل سوم در مورد استفاده از ظرفیت قواعد فقهی برای قانون گذاری بحث شده و فصل چهارم فرآیند تبدیل فتوی به قانون را توضیح داده است.
حقوق زنان، برابری، یا، نابرابری: پاسخ به شبهات مسائل زنان
شیوه کتاب بر بیان جایگاه زن در اسلام و بیان ارزشمندیهای اوست؛ و بر این نکته تأکید دارد که «در مواجهه با شبهات مربوط به زنان، باید از همان ابتدا مخاطب را متوجه حمایتهای ویژه اسلام از زنان کرد. این امر هم در حیطه بیان جایگاه ارزشمند زن از منظر اسلام و هم در ارتباط با احکام اسلامی مربوط به زنان قابل ارائه است.
حقوق و مسئولیت های فردی و اجتماعی زن
حقوق فردی از جمله حقوق فردی زن در موسع ترین تعبیر، به آزادی ها، توانایی ها، مصونیت ها و مطالباتی گفته می شود که جامعه آن را برای رشد و اعتلای فرد، لازم و ضروری می شمرد و آنها را تضمین می کند؛ بدین سان که قانون اساسی بسیاری از آنها را به عنوان حقوق ملت در برابر دولت می شناسد و دولت را به اجرای آن ملزم و مکلف می کند.
چنین نگرشی به حقوق، ریشه در اعتقاد به ارزش و شخصیت فرد و ماهیت دولت دارد. به موجب این اعتقاد، انسان ذاتاً دارای کرامت و حق است. هریک از انسان ها اگرچه در پایین ترین طبقات اجتماع و پست ترین شرایط زندگی کنند، از حقوق و امتیازاتی برخوردارند. از طرف دیگر، قدرت حکومت ناشی از افراد مردم است و درنتیجه دولت نمی تواند به آن حقوق تجاوز کند و آنها را نادیده بگیرد.