وحید دیوونه

«وحید دیوونه» داستان اسارت آدم‌هاست. اسارتی که یک سرش به نفس آدمیزاد می‌رسد و سر دیگرش به این دنیای هزاررنگ. ماجرای کتاب میان شخصیت های مختلفی که نویسنده ساخته، می‌گردد و می‌چرخد و هربار نکته‌ای را برای مخاطب روشن می‌کند. اما این شخصیت‌ها آنقدر خاص و متفاوتند که تا آخر دلتان می‌خواهد دنباله ماجرایشان را بگیرید و سر از کارشان دربیاورید.

«رسا» خادم و کمک حالی که با ننه از سال ها پیش در خانه بی‌بی خدمت می‌کنند، لال است و همین لالی‌اش را بگذارید کنار همه فن حریف بودن و تسلط به زبان انگلیسی و علاقه وافر به فیزیک و…« جانا» دختر بی پروای این رمان است که به تازگی پایش به ایران رسیده و هنوز حجاب درستی ندارد. همین جانا یک محله را سرگرم کارهای خودش می‌کند، محله‌ای که قبل از این بی‌بی را به خوبترین ارزش ها می‌شناخته است.

خانم محبوبه زارع با محور قرار دادن شخصیت جانا در کنار « وحید دیوونه» که از نظر ارزشی در دنیای متفاوتی سیر می‌کنند می‌خواهد دنیای آدم‌ها را به ما نشان بدهد. گاهی وحید دیوونه حرف‌هایی می‌زند که انگار با خود خود مخاطب حرف می‌زند و نه شخصیت‌های داخل کتاب. رمان پر از تعلیق و سوال‌های ریز و درشتی است که خواننده را تا آخر پای کتاب نگه می‌دارد و در آخر این رمان درام، تلنگر خوبی برای همه ماست. «وحید دیوونه» به همت انتشارات کتاب جمکران و با گره زدن سرنوشت آدم های مختلف بهم، به نوعی جهان کوچکی از دنیای ما را نشان مخاطبش می‌دهد. جهانی که هم آشناست هم نه و همین برگ برنده کتاب است.