مجموعه قهرمان من: آقای خوش تیپ

قیمت اصلی: 60,000 تومان بود.قیمت فعلی: 51,000 تومان.

وزن 50 گرم
نویسنده

علی باباجانی

تصویرگر

لیلا اربابی

ناشر

کتابک

تعداد صفحات

48

قطع

وزیری

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

1

رده سنی

بزرگسال
,

نوجوان (ج – د)

شابک

978-622-5736-49-8

10 در انبار

قابل توجه مشتریان گرامی:

احتراما به استحضار می رساند هرگونه مغایرت و مشکل در سفارشات ارسالی تا ۷۲ ساعت از زمان تحویل مرسوله قابل پیگیری و پاسخگویی می باشد.
توضیحات

کتاب «آقای خوش تیپ» نوشته علی باباجانی داستان زندگی یکی از شهدای مدافع حرم است که در مجموعه قهرمان من منتشر شده است. بابک نوری هریس جوان تحصیل کرده و ورزشکاری از شهر رشت بود. هرکس ظاهر بابک را می‌دید خیال نمی‌کرد که او یک بسیجی فعال و خاکی باشد.

او در جوانی دامنش را از گناه پاک نگه داشت و تلاش کرد با تمام انرژی و توانش خادم کشور و دینش باشد. در زمانه جنگ با داعش تمام تلاشش را کرد تا فرماندهان را راضی کند و بتواند در این جهاد با دشمن اسلام حضور پیدا کند و سرانجام موفق شد. در این کتاب کودکان با اخلاق و رفتار این جوان نخبه و باصفا آشنا می‌شوند و می‌بینند انسان اگر پای کار خدا و دینش بایستد چطور عاقبت به خیر می‌شود و به یک قهرمان جاودان تبدیل می‌شود.

در یکی از داستانهای کتاب می خوانیم

با کتاب «آقای خوش‌تیپ»، نوجوانان و جوانان با یکی از الگوهای رفتاری مناسب، شهید بابک نوری هریس، بیشتر آشنا می‌شوند. این کتاب با روایتی داستانی و جذاب، ابعاد مختلف زندگی این شهید بزرگوار را به زیبایی به تصویر می‌کشد. نویسندگی علی باباجانی و تصویرگری لیلا اربابی، تجربه‌ای لذت‌بخش و آموزنده از خواندن را فراهم می‌کند.

با کتاب «آقای خوش‌تیپ»، نوجوانان و جوانان با یکی از الگوهای رفتاری مناسب، شهید بابک نوری هریس، بیشتر آشنا می‌شوند. این کتاب با روایتی داستانی و جذاب، ابعاد مختلف زندگی این شهید بزرگوار را به زیبایی به تصویر می‌کشد. نویسندگی علی باباجانی و تصویرگری لیلا اربابی، تجربه‌ای لذت‌بخش و آموزنده از خواندن را فراهم می‌کند.

الهام از بابک بزرگتر بود. روبه رویش ایستاد و گفت: «داداش کجا میخوای بری؟»

صورت بابک از شوق سرخ شده بود؛ اما کمی احساس نگرانی میکرد. رو به خواهرش گفت: «الهام دارم میرم فقط گریه نکنی ها.

الهام گفت: «باشه. بگو کجا میخوای بری؟

این بار بابک با شوق گفت: اسمم در اومده دارم میرم سوریه

بابک تا این را گفت بغض خواهر ترکید بابک به راهش ادامه داد. پاهایش اجازه ی ماندن نمیداد.

به طرف پارکینگ رفت گریه ی خواهر شدید شد. دل کندن از برادر مهربانی مثل او سخت بود دنبالش راه افتاد.

با التماس از بابک میخواست که نرود بابک برگشت و گفت خواهرم گریه نکن تو که گریه میکنی روی من تأثیر میذاره فقط دلم پیشت میمونه خواهر خواست حرف بزند که بابک با جدیت گفت «ببین من تصمیمم رو گرفتم.

آخه چند سال باید به خاطر شما زندگی کنم؟ چند وقته که میخوام برم اما تا میخوام برم تو و مامان شروع به گریه میکنید بگذارید برای خودم باشم.

میخوام برای خودم زندگی کنم بابک رفت و دلتنگی خواهر را بیشتر و بیشتر کرد

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه ارسال کنند.