رمان «دشنام» داستان امیرزاده ای به نام زید است که گرایشات علوی دارد. زید به دستور پدرش با فرستاده معاویه که خواستگار خواهرش است همراه می شود تا در سفری که فرستاده دارد او را همراهی کند. زید می خواهد در این سفر فرستاده را محک بزند و متوجه بشود که آیا فرستاده شایستگی ازدواج با خواهرش را دارد؟ در این سفر زید می فهمد که فرستاده اسامی افرادی را به همراه دارد که قرار است به جرم دشنام ندادن به امام علی (علیه السلام) مجازات شوند و به قتل برسند. زید که از دوستداران امام علی (علیه السلام)است می خواهد این نامه را به دست بیاورد و ازبین ببرد، اما فرستاده خلیفه متوجه می شود و زید به دردسر می افتد و تازه این آغاز ماجراست …
برشی از کتاب دشنام:
طی مسیری طولانی با دستانی ریسمان پیچ شده زید را از پا درآورده بود و وقتی به سیاه چال کوفه افتاد تازه فهمید آن موقع زمان خوش خوشانش بوده و زندان کوفه نه جایی به منظور حبس که دخمه ای برای مرگی تدریجی است. زید را از دری به غایت عبور یک انسان معمولی که خم شود به حجره ای که دیوار بلندش به سقف متصل نمی شد انداختند….
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.