کتاب «جنگ پرملات» با نثری طنز روایت خاطرات طنزحسین پاینده از رزمندگان لشکر 17 علیبنابیطالب (علیه السلام) قم را روایت میکند. این کتاب ضمن پرداختن به بخشهایی از زندگی حسین پاینده با شهرت حسین ملات، فضای شاد و طنزی از جبهه و جنگ ارائه میدهد. حسین ملات رزمندهای که هر کجا پا میگذارد خنده و شادی با خود میآورد.
برشی از کتاب جنگ پرملات:
یکروز دور از چشم آدمِ خجالتی درونش رفت سراغ فرمانده گردان و گفت: «پاسگاه زید که قسمت من نبود، میتونم نهرعنبر رو بهنام خودم بکنم؟» ابراهیم جنابان با تعجب پرسید: «به نام شما؟» حسین سرش را کج کرد و با حسرت گفت: «بله دیگه! من که توی قم بهجز یه موتورگازی چیزی ندارم. میخوام وقتی شهید شدم بگن پاسگاه شهید حسینملات! میخوام صاب پاسگاه باشم.» فرمانده چارهای جز موافقت نداشت. گفت: «قبول! به شرطیکه کسی دور و برت نباشه و تو رو نبینه.»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.