جلد سوم مجموعه ۶جلدی بامزه ها،با عنوان “قارقار بقولی”، ماجرای کلاغ کنجکاو و زیرکی را روایت می کند که یکروز بهاری درحالیکه روی شاخه سبز بید مشغول خواندن آواز مخصوص به خود یعنی قارقار قارقار است، اردکی را می بییند که با جوجه هایش به سوی رودخانه در حال حرکتند و آوازی را هم می خوانند: قاقا قاقا…
کلاغ از آواز اردک هاخوشش می آید و تصمیم می گیرد آن آواز را یاد بگیرد. بنابراین پرزنان پشت کوهی می رود و آن را تمرین می کند.. به همین ترتیب تا پایان هفته در میان جنگل می چرخد و هرروز هفته را مشغولی تقلید آواز های جدید دیگر می شود .تااینکه روز خودنماییِ او اتفاق عجیبی می افتد…
این کتاب بامحوریت خداشناسی و در نکوهش تقلید کورکورانه که باعث می شود انسان کارهای درست خود را هم فراموش کند، نوشته شده است و اشاره به این ضرب المثل دارد که:”کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد،راه رفتن خودش را هم فراموش کرد”
هرکدام از ما باید این را بدانیم که خداوند در وجود هر کسی استعدادهایی را نهادینه کرده تا او استعداد های خویش را بپروراند و در جهت درستی از آنها استفاده کند نه اینکه آن ها را نادیده بگیرد و با استعداد های دیگران مقایسه کند.
اگر درجای خودمان باشیم و شبیه خودمان رفتار کنیم و تلاش کنیم استعداد و مهارت نهفته درونی خودمان را پرورش دهیم، بیشتر موردتحسین قرارمی گیریم تا اینکه رفتار بقیه راتقلیدکنیم و در جلددیگری فرو برویم.
چراکه هرکسی را بهر کاری ساختند! هیچکس همه کارها از دستش بر نمی آید و هر کس برای کاری استعداد و آمادگی داشته و علاقه نشان میدهد، بنابراین به سوی آن جذب شده و مطمئناً در آن کار موفق هم خواهد شد.
این کتاب به قلمِ طنز آمیز سیدمحمد مهاجرانی و تصویرگری هنرمندانه لیلی حیدری و گرافیک جذاب و به کارگیری رنگهای شاد و متنوع در تصاویر، به طراحی الهه صادقیان برای گروه سنی ب و در ۲۴صفحه مصور (رنگی) به چاپ رسیده و روانه بازار نشر شده است.
برشی از کتاب قارقاقور بقولی:
کلاغ،روی درخت کاج نشست.شادوشنگول آماده خواندن شد که ناگهان! یک کبوتر سفید روی درخت بید،صدای آوازش بلند شد… کلاغ سیاه گفت:جانمی جان! یک آواز دیگر!این را هم یاد می گیرم. دوباره رفت پشت کوه.تمرین و تمرین و تمرین! آواز و آواز وآواز…
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.