کتاب شانه های زخمی خاکریز
صباح را بعد از قطعنامه دیدیم. شبیه آدم هایی شده بود که به تازگی بیکار شده اند؛ و به همان اندازه دلخور.
نه نگفت، وقتی به او پیشنهاد کردیم خاطرات هفت سالة جبهه ات را بگو. او هم شروع کرد. با حوصله 32 نوار یک ساعتی را پر کرد از حرف هایی که قبل از آن توی سینه اش موج می زدند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.