داستان رمان روزی که عمه خورشید مرد با مرگ عمه خورشید که یکی از دختران ارباب مازندرانی بوده آغاز می شود. او که با برادرش رستم و خانواده ی او یعنی اشرف السلطنه و ثریا و سهراب در یک خانه زندگی می کرد, اما به دستور اشرف السلطنه همسر برادرش که زنی مستبد,مغرور و خودخواه و حیله گر است در اتاقی انتهای باغ آن خانه ی بزرگ زندگی می کند. اشرف السلطنه با زدن انگ دیوانگی به او , از معاشرت نوکران و کلفت ها و شوهر و فرزندانش با او جلوگیری می کند.تا اینکه خبر مرگ او را یکی از کلفت های خانه می آورد. پس از مرگ او سهراب که عمه اش را دوست داشته ناراحت است اما مادرش برای تصاحب اموال او نقشه کشیده است.عمه خورشید قبل از مرگ دفترچه ای را به نوکر خانه می سپارد و از او می خواهد تا ان را به دست سهراب برساند. سهراب برای خواندن آن دفترچه باید به بیست سالگی برسد اما او اکنون چهارده ساله است.شخصیت محوری داستان سهراب است.و ماجراها حول محور او نظم می یابند و به پیش می روند.
برچسب: روزی که عمه خورشید مرد منیژه آرمینتخفیفها و قیمت جشنوارهها در قیمت فروش در نظر گرفته نمیشود
توجه : برای فیلتر کردن نمایش ها در نمودار بر روی عنوان هریک کلیک کنید .
روزی که عمه خورشید مرد
by عهد ماناروی ایوان بزرگ فرش انداخته و مخده ها را چیده بودند. سماور روشن بود و مش غلام قوری و استکان ها را وارسی می کرد. قلیان ها را شسته و آماده به ردیف گذاشته بودند. پدرم روبدوشامبرطلایی رنگش را پوشیده و منتظر همپالگی هایش بود…
33,300 تومان
موجود در انبار
مشخصات فیپا | ||||||
---|---|---|---|---|---|---|
|
||||||
تولید کنندگان | ||||||
|
||||||
مشخصات ظاهری | ||||||
|
||||||
|
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه ارسال کنند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.