شهاب دین(برش هایی از زندگانی آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی)
برش از کتاب«شهاب دین» روایت داستانی از زندگی آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی
زمستان شده بود؛ کنار آبگیری در اطراف نجف نشسته بود. قیلوقال پرندگان مهاجر، سرمای هوا را از یادش میبرد. آمده بود پی جمع کردن چوب برای سوزاندن. غیر از شاخههای خشکیدۀ نخل چیزی پیدا نکرد. میدانست سوزاندن آنها گرما ندارد. حاصل سوزاندن شاخههای نخل فقط دود است. چند روز بود سرما تحملناپذیر شده بود و در حجره نه نفتی داشت و نه زغالی. دستخالی از کنار آبگیر برگشت. سر راه به وادیالسلام رفت و بر مزار پدر و مادر فاتحه خواند و از آنها خواست گشایشی در کارش ایجاد کنند.
وارد بازار شدند. زنان عرب که از روستاها و بادیه های اطراف نجف می آمدند، نان و کره و سرشیر را در سبدهای حصیری روی سرشان گذاشته بودند. بساط فروش شان را در کنار دکان ها پهن می کردند. هر چند دقیقه یک بار آشنایی شمس الدین را می دید و دست بر سینه سلام می داد. شهاب الدین پشت سر پدرش راه می رفت و به نغمه بلبل ها و کوکوی فاخته ها گوش می داد. بی بی گفته بود پرنده ها ذکر می گویند. شهاب در پی کشف ذکر پرنده ها بود.
مسافر آگوست: زندگی نامه داستانی رزمنده شیردل لشکر زینبیون، شهید سید حشمت علی شاه
زندگینامه داستانی رزمنده شیردل لشکر زینبیون شهید سید حشمت علی شاه
مسافر آگوست دومین کتاب از مجموعه فرزندان روح الله (مجموعه کتب شهدای مدافع حرم لشکر زینبیون) می باشد که منتشر شده است. این کتاب داستان زندگی رزمنده ایست که خیلی از معادله ها را در هم می شکند. پیش داوری ها را به هم می ریزد و نگاه ها را تازه تر می کند.
کتاب حاضر، خاطراتی از زندگی شهید مدافع حرم سید حشمت علی شاه را بیان می کند.رفاقت به سبک تانک
کتاب حاضر، دربردارنده ۴۷ حکایت کوتاه از وقایع «جنگ ایران و عراق» است که با محتوای شوخی و طنز و با نثری شیرین و روان برای گروه سنی نوجوانان فراهم آمده است. نویسنده این حکایات را با استفاده از دیدهها و تجربیات خود درجبهه، کتاب «جنگ دوست داشتنی» نوشته سعید تاجیک،«مشاهدات» از مجموعه «فرهنگ جبهه» و نیز خاطرات احمد یوسفزاده (آزاده) به تحریر درآورده و در آن فضای جبهه، وقایعجنگ، ارتباط رزمندگان با یکدیگر و ... را بهگونهای خاص به تصویر کشیده است.
فرزندان ایرانیم
کتاب حاضر، مجموعه طنز داستانی روایی است که در شصت سکانس داستانی آورده شده است. محتوای داستانها طنزهای جنگ و جبهه است که در کنار جنگ، خون و بوی باروت، صحنه های خنده داری نیز وجود داشته است. امیریان با شم طنزی که داشته این صحنه ها را به خوبی شکار کرده است و آن را اکنون که سالها از پایان جنگ می گذرد، هنوز زیبا می توان یافت. دست انداختن سربازان به هم، شوخی بی موقع فرمانده با رزمنده، دلتنگیها و دلخوریها. از جان مایه اصلی طنزهای امیریان است. این کتاب رتبه اول بخش خاطره در پنجمین دوره جشنواره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس (۱۳۷۹) و رتبه اول بخش تألیف و تقدیر را در نخستین جشنواره ادب پایداری به دست آورده است.
کوچه اقاقیا
«کوچه اقاقیا» رمانی اجتماعی و خانوادگی است و به زندگی زنانی از طبقات مختلف جامعه می پردازد. این رمان سعی می کند از مشکلات و تیره روزی های زندگی این زنان بگوید. شخصیت اصلی برخی رمان های شاخص راضیه تجار همچون «آرام شب بخیر، محبوبه صبح، زن شیشه ای و بانوی رنگین کمان»، زنان هستند. به همین دلیل پرداختن به زنان و مشکلات آنان یکی از موضوعات اصلی رمان های وی است.
داستان کتاب، از هنگامی آغاز می شود که میرزا ابوتراب با ماه منظر دختر جوانی ازدواج می کند در حالی که دخترش دلنواز از این وصلت راضی نیست چرا که مادرش در هنگام به دنیا آمدن او دچار جنون شده و مدتی است که در زیرزمین خانه به زنجیر کشیده شده است. با آمدن زن جوان خانم جان مادر میرزا دستور می دهد که مادر و دختر را به خانه دایی دلنواز ببرند. آن دو قصد فرار از آنجا را داشتند ولی نقشه فرارشان نافرجام می ماند و پس از آنکه دخترک به خانه بازگردانده می شود با رفتار نامناسب ماه منظر روبه رو می شود. پس از گذشت حوادثی بین ماه منظر و دلنواز و تشدید اختلاف، پدر و مادر «خانم کوچک» (مادر دلنواز) او را به بیمارستان روانیها منتقل می کنند زیرا میرزا در صورتی حاضر به نگهداری با او بود که او شفا یابد. در طی بستری شدن خانم کوچک در بیمارستان حوادثی رخ می دهد که منجر به بهبود وی گردیده و شفا می یابد. با بازگشت همسر سابق میرزا، اختلافهای گذشته تمام شده و دو هوو در کنار یکدیگر به خوشی زندگی می کنند و میرزا و دلنواز خدا را شکر می کنند.
خاطرات عزت شاهی
کتاب حاضر، مجموعه ای از خاطرات عزت شاهی است که توانست در جریان رویارویی قهرآمیز با رژیم شاه از زیر ضربات مهلک ساواک و شکنجه های روحی دوران بازجویی و زندان جان نه چندان سالم «اما زنده» به در برد و خود را به پیروزی انقلاب اسلامی برساند. او اگر چه چند صباحی خود از برنامه ریزان و مجریان نظام نوپای انقلابی جمهوری اسلامی بود، اما خیلی زود از این گذرگاه عبور کرد و فقط به نظاره وقایع سالهای بعد و آثار و تبعات آن نشست. چرایی این دوری و درگیر شدن با موج انقلابی قبل و پس از انقلاب اسلامی را می توان در گفتگوها و خاطرات شیوای وی یافت. با کنار رفتن گرد و غبار از خاطرات عزت شاهی درمی یابیم که یاد گفته های او خاطره صرف و یا فقط حکایات تلخ و شیرین و شرح سردی و گرمی و تصویر شادی و غم زندگی نیست، بلکه تاریخ دو دهه مبارزه با رژیم شاه و سرگذشت جریانهای سیاسی قهرآمیز و گروههای مبارز مسلح و قصه آدمهایی که با هر مرام، عقیده و مسلکی، روزی، روزگاری برای رسیدن به آرمانهای همیشگی بشری، همچون عدالت، قسط، مساوات و جامعه خالی از تبعیض قیام کردند و برای آن خون دادند و خون ریختند. عزت شاهی با بیان خاطراتش بی هیچ واهمه و تعارفی بسیاری از جریانها و شخصیتهای مطرح سیاسی تاریخ معاصر را به چالش کشیده است.
جشن حنابندان
کتاب «جشن حنابندان» شامل ۲ گزارش از دو عملیات در مناطق جنوب و غرب کشور است که محمدحسین قدمی این گزارش ها را از میان خاطرات رزمندگان «لشگر ۲۷ محمد رسول الله» گردآوری کرده است.
گزارش اول کتاب در طول عملیات کربلای ۵ نوشته شده و گزارش دوم آن که مربوط به عملیات بیت المقدس 4 و در مناطق غربی کشور و بخشی از خاک عراق است، به سفارش شهیدسیدمرتضی آوینی و برای مجموعه «روایت فتح» نوشته شده است.
کتاب در گزارش اول که مربوط به وقایع ۱۰ آذر ۱۳۶۵ تا ۹ بهمن ۱۳۶۵ است سعی می کند مراحل ثبت نام و اعزام به جبهه، آماده شدن و آموزش دیدن در پادگان، نحوه آشنایی نویسنده با همرزمانش، توضیحاتش از شب ها و روزهای اردوگاه، نامه های بچه های دبستان به رزمندگان، شوق شان برای رفتن به مناطق عملیاتی و لحظه شماری برای اعزام به خط مقدم و روحیات و فضایل اخلاقی رزمندگان را گزارش کند.
در بخش دوم کتاب که مربوط به وقایع اول آذر ۱۳۶۶ تا ۱۳ فروردین ۱۳۶۷ است، نویسنده موضوعاتی همچون عملیات والفجر 5 و اوضاع و احوال شهر حلبچه، فرماندهان و مناطق عملیاتی، آسیب دیدن چشم هایش، شهادت رزمندگان و وصیت نامه هایشان و خداحافظی اش از جبهه را شرح داده است.
بابانظر: خاطرات شفاهی شهید محمدحسن نظرنژاد
شاید درخشان ترین وجه انقلاب اسلامی ایران سویه انسان ساز و حاکمیت بخش آن به ارزش ها و هنجارهای الهی و شیعی باشد از این رو دفاع مقدس به منزله آیینه تمام نمایی از نهضت اسلامی است که توانست آرمان های مندرج در ذات انقلاب اسلامی سال 57 را در عمل محقق کرده و در معرض نگاه همگان قرار دهد. بی سبب نیست که تاریخ نگاران عصر جدید بر مطالعه و تحلیل همزمان انقلاب و جنگ تاکید ورزیده و به صراحت عنوان می کنند که پدیده دفاع مقدس را باید ثمرهای عالی از شجره طیبه انقلاب دانست و بررسی کرد. کتاب کم نظیر «بابا نظر» که شرح خاطرات شفاهی شهید محمدحسن نظرنژاد در مصاحبه با حسین بیضایی است سندی روشن و قاطع بر این مدعاست که دریچه تازهای به برخی زوایای ناشناخته انقلاب و دفاع مقدس گشوده است. مولف در این اثر با گزارشی و زبانی خواندنی از زندگی و مبارزات مردی پرده بر می دارد که تعبیر مجسمی از جوانمردی و ایثار بود. این جانباز 95 درصد که با حضوری طولانی و مستمر در جبهه های جنگ، در سال 75 به شهادت رسید، ربط و پیوند عمیق دو رویداد عظیم تاریخ معاصر کشور، یعنی انقلاب اسلامی و جنگ را در عرصه عمل و میدان زندگی و مبارزات خویش تحقق بخشید و نام تابناک خودش را در صحیفه ایام به عنوان یکی از اسطورهای جاودان تاریخ معاصر ثبت کرد. این کتاب تنها درصدد نقل اندیشه های مجرد و بیان صرف خاطرات نیست بلکه آنها را به حقایق قابل لمس و زندهای تبدیل میکند که از دایره تکرار و کلیشه عدول کرده و مخاطب را به سرزمینهای تازهای از احساس و ادراک میبرد که در نتیجه آن خواننده «بابانظر» را در درون خودش جستجو میکند و به دنبال نسبت درونی خودش با او میگردد.
همپای صاعقه – جلد اول
این کتاب، کارنامه ای تاریخی و مستند از شکل گیری لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) است. روایتی از یک مقطع زمانی شش ماهه از جنگ تحمیلی. از ابتدای دی ماه ۱۳۶۰ تا اواخر تیر ماه گرم سال ۱۳۶۱٫ موضوع اصلی اثر، شرح مستند مراحل آغازین تاسیس تیپ نظامی محمد رسول الله (ص) است و نقش این تیپ را در دو عملیات بزرگ فتح المبین، بیت المقدس و لبنان بیان می کند.
نویسندگان کتاب که خود از رزمندگان لشگر بیست و هفتم محمد رسول الله (ص) بوده اند، بی آنکه خود به روایت ماجرا بپردازند، از زبان و بیان فرماندهان مفقود و شهید تیپ به روایتگری قصه جنگ پرداخته اند. حسین بهزاد و گل علی بابایی در یک تلاش مشترک چهار ساله نخستین کتاب از مجموعه پژوهشی ـ تاریخی خود، با عنوان اصلی «حماسه ۲۷» را به بازشناسی دوران فرماندهی زنده یاد حاج احمد متوسلیان اختصاص داده اند.
مهمان صخره ها: خاطرات سرهنگ خلبان محمد غلامحسینی
از وقتی جمع آوری خاطرات رزمندگان دفاع مقدس آغاز شد، جای خالی خاطرات خلبانان حاضر در جنگ تحمیلی احساس می شد، اما این گروه گویی تمایل چندانی برای بیان خاطراتشان نداشتند؛ تا اینکه پس از سال ها سکوت، تلاش های دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزههنری به بار نشست و محمد غلامحسینی خلبان آزاده این سکوت را شکست. او اولین کتاب از مجموعه خاطرات خلبانان با عنوان «مهمان صخره ها» را روایت کرد.
نورالدین پسر ایران: خاطرات سید نورالدین عافی
کتاب «نورالدین پسر ایران» از هجده فصل و عکس های ضمیمه و فهرست اعلام تشکیل شده است. سید نورالدین عافی در سال ۱۳۴۳ در روستای خلجان در نزدیکی تبریز متولد می شود. خانواده او پر جمعیت و کشاورزند. در دوران انقلاب در راهپیمایی ها و فعالیت های انقلابی شرکت می کند. با شروع جنگ ایران و عراق می خواهد راهی جبهه شود؛ ولی به خاطر سن کمش او را نمی پذیرند. بارها و بارها اقدام می کند و بالاخره موفق می شود.
پایی که جا ماند: یادداشت های روزانه سید ناصر حسینی پور از زندان های مخفی عراق
عراقی ها او را به عنوان پیک شهید سردار علی هاشمی معرفی کرده بودند و این یعنی آغاز شکنجه های دردآور برای به دست آوردن اطلاعات؛ آن هم روی نوجوان ۱۶ ساله ای که یک پایش هم قطع شده بود. بعد او یک ماه در بیمارستان بستری کردند تا حالش بهتر شود و سپس به پادگان صلاح الدین بردند، محلی که در آن حدود ۲۲ هزار اسیر مفقود الاثر ایرانی که نام شان در فهرست صلیب سرخ ثبت نشده بود، به صورت مخفیانه نگهداری می شدند.
کالک های خاکی: خاطرات شفاهی سرلشکر پاسدار محمدعلی (عزیز) جعفری
آشنایی با فراز و فرودهای زندگی افرادی که بیشترین بخش از زندگی خود را صرف فعالیت های مبارزاتی در سال های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و هچنین فعالیت های انقلابی و نظامی در سال های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس کرده اند، برای بسیاری خالی از لطف نیست. به ویژه اگر صاحب این خاطرات فردی باشد که اکنون در رأس یکی از عظیم ترین تشکیلات انقلابی و نظامی، یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار داشته باشد.
لشکر پاسدار محمدعلی جعفری یا همان عزیز جعفری نام آشنا برای رزمندگان دوران دفاع مقدس است. این کتاب برای کسانی است که علاقه مند به آشنایی با تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هستند و از طریق مطالعه بخش های مختلف این اثر روایی مستند، با زوایای مختلفی از تاریخ معاصر کشورمان، آن هم از زاویه نگاه مردی که از دوره های نوجوانی و جوانی تا میانسالی در بحبوبه اتفاق های تاثیرگذار کشورمان قرار داشته است آشنا می شوند.
اصیل آباد
«اصیل آباد» نوشته محمدرضا سرشار است که نخستین بار در سال ۸۶ از سوی انتشارات سوره مهر برای دوره های راهنمایی تحصیلی و دبیرستان منتشر شد. سرشار در این کتاب روایتگر داستان روستایی به همین نام است؛ روستایی که کنار یک رودخانه بزرگ و پرآب، درون یک دشت حاصلخیز و خوش آب و هوا قرار دارد و بین روستاهای اطراف از هر نظر نمونه است، مردهایش در فصل کشت زمین ها را شخم می زنند، کودکانش خوشحال و با نشاطند. همه چیز عالی است؛ اجاق ها و تنورها همیشه روشن؛ صحرا پر از علف، گله سیر، همه شاد، همه از زندگی خود راضی هستند، زیرا برکت و نعمت در روستا فراوان است. در روستا فقط دو نفر از مردها سواد دارند، آخوند ده و علی آقا که هم معلم و هم مدیر مدرسه است و با تجربه هایی که در شهر به دست آورده و با همفکری و موافقت ملا برای پیشرفت ده نقشه های بسیاری کشیده است.