نیستان در ادبیات کهن ما همان زادگاه اولیه آدم یا بهشت است. اما نه یک بهشت مادی، بلکه بهشتی که سمبل آزادی و آگاهی انسان است. نیستان دی، رمانی است در مورد آزادی، آگاهی و آشنایی با انسانی که شخصیت اصلی رمان را به این بهشت معنوی رهمون میسازد.
شخصیت اصلی داستان، پسری دانشجوست به اسم ماهان که در دانشکده هنر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، کارشناسی بازیگری میخواند و بسیار علاقمند به شخصیت مولانا و کتاب مثنوی معنوی اوست. او گرایشهای درویشی دارد و بهتبعیت از برخی درویشان افراطی، قصد دارد برای رسیدن به خدا و دیدن حقایق جهان قیامت، خودکشی کند. وی پیشتر شاهد خودکشی پدرش بوده که اختلالات روانی داشته و با فقر و اعتیاد، دست و پنجه نرم میکرده است و همین مسئله، بسیار در روحیهاش تأثیر میگذارد.
ماهان بهتازگی با فرقه جدیدی آشنا شده و به دنبال مرشد و راهنما میگردد. پیروان این فرقه با استفاده از مواد روانگردان، او را وادار میکنند که خودش را در یکی از میدانهای اصلی شهر آتش بزند تا آنها بتوانند از این حادثه، استفاده سیاسی کنند. وی طی ماجرایی با شخصیت #سردار_سلیمانی آشنا میشود و…
این رمان با طرح ماجراهایی، مخاطب را با بعد عرفانی و ملکوتی سردار قاسم سلیمانی آشنا میکند.
برشی از کتاب نیستان دی:
مهدی: (خودش را به آن دو نزديک میکند.) بلند شو مرد! بايد آماده شی. هنوز پیشواز اصلی توی راهه. شهدا يکیيکی میان به استقبالت. صف میبندن برات. حالاحالاها بايد ازشون پذیرایی کنی.
علی: (او هم خودش را به جمع آنها میرساند.) تازه تو يه مهمون ویژه هم داری…
قاسم: (جا میخورد): کی؟
علی: عجله نکن. میبینیش.
مهدی: اذيتش نکن ديگه علی!
احمد: بذار من بهش بگم…
حسین: (بهسرعت جلو میآيد، بازوی قاسم را میگیرد و او را میکشد به طرف خودش.) لازم نکرده. خودم بهش میگم.
(قاسم سکوت کرده و چشمانش را به نوبت بهسمت آن چهار نفر میچرخاند.)
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.