جامعه یکی از مهمترین مأمنهایی است که میتواند نقش حمایت گری خوبی برای کودکان مبتلا به اتیسم و خانوادههای آنها داشته باشد.
شاخصترین نشانهای که مردم از افراد مبتلا به اتیسم میشناسند نبود ارتباط چشمی است، اما این تنها نشانه این اختلال نیست چرا که نشانههای دیگری چون ابراز نکردن خواستهها، مشکلات رشد زبان و درک نکردن محتوای کلام نیز در افراد مبتلا به اتیسم دیده میشود.
فربد مفیدی روانشناس در گفتوگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان، در رابطه با برخی از شاخصهای افراد مبتلا به اتیسم اظهار کرد: حرکات کلیشهای و چسبندگی، عادتها و رفتارهای خاصی مثل چرخاندن وسایلی که برای این کار طراحی نشدهاند (بشقاب، اسباب بازی، ماشین و…) یا تکان دادن بدن، عقب جلو کردن دستها، روی پنجه پاها راه رفتن، عادت به یک طعم غذای خاص، استشمام کردن خوراکیها و تمام اشیا، حساسیت در برابر نور، صدا، لمس و … از جمله شاخصهای افراد مبتلا به اتیسم است که برخی از آنها را در مواجهه با این مبتلایان در جامعه مشاهده میکنیم.
وی بیان کرد:کودکان مبتلا به اتیسم به سه سطح دسته بندی میشوند که سطح یک حدود 20 درصد آنها را تشکیل میدهد. این کودکان، از هوش بالاتر و استعدادهای خاصی برخوردارند و ممکن است به تواناییهای کلامی نیز دست پیدا کنند؛ به طوری که به مدرسه بروند و آموزشهای لازم را ببینند، چرا که برخی از آنها حافظه بصری خوبی دارند و تصاویر را به خوبی به خاطر میسپارند و حتی عدهای از آنها، قبل از به طور رسمی خواندن نیز توانایی خواندن مطالب مختلف و به راحتی نقاشی کشیدن را دارند.
این روانشناس با اشاره به ضعف تعاملهای اجتماعی مبتلایان به اتیسم تصریح کرد: اگرچه گروه اول مبتلایان به اتیسم، از هوش و پیشرفتهای خوبی برخوردار هستند، اما همچنان تعامل اجتماعی ضعیفی دارند و بخش عمده مشکلات آنها در جامعه و مدرسه ناشی از این موضوع است.
مفیدی گفت: کودکان مبتلا به اتیسم که متأسفانه حدود ۵۰-۶۰ درصد آنها در سطح دو و سه قرار دارند به ترتیب از تواناییهای کمتری برخوردار هستند تا جایی که مبتلایان سطح سه ممکن است توانایی زبانی و کلامی پیدا نکنند و نتوانند از آموزشهای آکادمیک لازم بهرهمند شوند و حتی ممکن است در انجام کارهای شخصی خود ناتوان باشند که این افراد در آینده مشکلات بیشتری در جامعه خواهند داشت، چرا که علاوه بر همه اینها، بعضاً مشکلات رفتاری هم در آنها دیده میشود.
وی ادامه داد: متأسفانه، موضوع مشترکی که در تمام دنیا در خصوص اتیسم دیده میشود، این است که از لحاظ اجتماعی و خبری، به مبتلایان سطح یک تا حد زیادی اهمیت داده و پرداخته میشود، به طوری که توانمندیهای آنها به وضوح نشان داده میشود و همین موضوع این انتظار را در جامعه به وجود میآورد که تمام مبتلایان به اتیسم به این سطح برسند در حالی که ممکن است کودک در سطحهای دو و سه قرار داشته باشد و خانوادههای آنها تحت فشار اجتماع قرار گیرند.
این روانشناس افزود: انتظارهای جامعه و نگاههای سنگین اجتماعی برای خانوادههای مبتلایان گروه دو و سه تا جایی پیش میرود که ممکن است خودشان هم این انتظار را پیدا کنند که کودک خود را با وجود تمامی مشکلات اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی به سطح یک برسانند. بنابراین، همیشه در حال مقایسه فرزند خود با مبتلایان سطح یک هستند که پس از چند سال متوجه میشوند که به خواستهها و انتظارات خود دست پیدا نکردهاند و همین باعث میشود ضربه سنگینی به آنها وارد شود.
مفیدی تأکید کرد: کودکان مبتلا به اتیسم در سالهای اولیه، یعنی قبل از ورود به جامعه و مدرسه باید تحت آموزش جدی و درمانهای مختلفی قرار گیرند و از خدمات توانبخشی خوبی بهرهمند شوند که تمامی اینها هزینه بر هستند و نه تنها در کشور ما بلکه در تمامی کشورهای جهان، خدمات زیادی برای کودکان مبتلا به اتیسم طراحی شده است، امّا به دلیل هزینه بر بودن، بسیاری از کشورها توانایی تأمین این هزینهها را ندارند.
وی با اشاره به دلیل نگاههای سنگین جامعه به کودکان مبتلا به اتیسم بیان کرد: افراد جامعه به دلیل اینکه درک و شناخت درستی از کودکان مبتلا به اتیسم ندارند، نگاهشان هم ممکن است غیر معمول باشد و نتوانند این رفتارها را بپذیرند تا جایی که حتی ممکن است با خانوادههای آنها درگیر شوند، چرا که به طور مثال این کودکان حوصله انتظار در صف نوبت را ندارند، ممکن است رفتارهای کلیشهای خاصی در محیط عمومی از خود نشان دهند و سر و صداهایی داشته باشند که تمامی اینها برای جامعه سوال برانگیز و اعتراض آمیز است.
این روانشناس، مدرسه رفتن مبتلایان به اتیسم را یکی دیگر از مشکلات اجتماعی آنها عنوان و تصریح کرد: مدرسه رفتن مبتلایان به اتیسم، مشکل عمده آنها و خانواده هایشان است؛ به طوری که اگرچه افرادی که در سطح یک هستند و علائم خفیف دارند میتوانند در مدرسههای عادی حضور داشته باشند، اما ممکن است با مورد پذیرش قرار نگرفتن دانش آموزان دیگر، خانوادهها و اولیای مدرسه روبرو شوند. این در حالی است که در قوانین ما ذکر شده است که بچههای با سطح خفیف اتیسم میتوانند وارد جامعه عادی شوند و حق طبیعی خود را دریافت کنند و آموزش و پرورش هم باید همکاری لازم را با این گروه از مبتلایان و خانوادههای آنها داشته باشد.
مفیدی گفت: مسأله نگهداری از مبتلایان به اتیسم، نکته حائز اهمیت دیگری است که در کشور به آن پرداخته شده است، اما هنوز فراگیر نیست، چرا که خانوادههای آنها نیازمند مراکزی تحت عنوان مراکز نگهداری موقت هستند تا گاهی بتوانند کودک خود را به مرکزی بسپارند و خودشان به کارهای دیگر رسیدگی کنند. متأسفانه هنوز در جامعه ما تعداد مراکزی که برای این امر طراحی شدهاند به حد کافی نیست تا جایی که به طور مثال؛ مادر خانوادهای که دختر مبتلا به اتیسم ۱۴ ساله داشت، اظهار میکرد که تنها دو روز توانسته بود به دلیل بستری شدن، فرزندش را به چنین مرکزی بسپارد و استراحت کمی داشته باشد.
این روانشناس ادامه داد: یکی از مهمترین دغدغههای والدین کودکان معلول، از جمله مبتلایان به اتیسم این است که سرانجام فرزندشان پس از آنها چه میشود و چه کسی از آنها نگهداری میکند؟ که در پاسخ باید گفت قانون ما برنامهای برای حل این موضوع طراحی کرده است تا خانوادهها آشفته خاطر نباشند که از آن جمله میتوان به تحت پوشش بهزیستی قرار گرفتن این کودکان، بهرهمند شدن از امکانات توانبخشی، درمانی و رفاهی لازم اشاره کرد.
وی افزود: خانوادههای کودکان مبتلا به اتیسم نباید خود را از جامعه دور کنند و انزوا و گوشه گیری را پیش بگیرند، زیرا با این کار، دو اتفاق برای آنها رخ میدهد که یکی از دست دادن حمایتهای اجتماعی و دیگری عادت نکردن جامعه به حضور چنین کودکانی است. به طور مثال؛ اگر من به کودک مبتلا به اتیسم خود اجازه حضور در جامعه بدهم، هم او به تدریج عادتهای بهتری پیدا میکند و میتواند با جامعه و محیطهای شلوغ سازگار شود و تحمل اماکن عمومی را داشته باشد و هم افراد جامعه شناخت کافی به کودک من و دیگر کودکان این چنینی پیدا میکنند و میتوانند حمایتهای اجتماعی خوبی را تأمین کنند.
این روانشناس گفت: مسئولان باید برای تأمین امکانات رفاهی لازم و پوششهای بیمهای کودکان مبتلا به اتیسم تلاش کنند و رسانهها نیز بیشتر به مشکلات این کودکان بپردازند تا به عادی سازی و ورود این کودکان به جامعه و انگ زدایی از آنها کمک کنند.