زنان نمایشنامهنویس (نسل اول و دوم)

زنان ایرانی که ابتدا به نمایشنامهنویسی روی آوردند، اندک بودند و آثاری که امروز از آنها بر جای مانده، اغلب نوشتههای زنان طبقۀ بالای شهری است که به امکانات و سواد و تحصیل دسترسی داشتهاند. تا اوایل دهۀ بیست، تعداد دبیرستانهای دخترانه در سراسر ایران از تعداد انگشتان دست فراتر نمیرفت و در دانشگاهها تعداد استادان زن و دانشجویان دختر بسیار اندک بود و رشتهای برای تئاتر و ادبیات نمایشی وجود نداشت. کوشش نسل اول فعالان زن ایرانی ـ که با مقاومتهای بسیاری از طرف مردم متعصب روبرو بود ـ در جاانداختن اهمیت سواد و مدرسه و دانشگاه میان مردم عادی و خانوادههای کار سادهای نبود. دیگر جلب توجهکردن آنها برای دیدن تئاتر و سینما و بازیگری و نوشتن و ….. راهی بسیار سخت و دشوار بود که هنوز هم در خانوادههای امروزی خلأ آن به چشم میخورد. هر پیشنهاد نویی در فضای تربیت سنتی خانوادههای ایرانی با مقاومت و خطر بیآبرویی برای دختران همراه بود و با حمله و تهدید به آتش کشیده شدن و خرابکاری مردان متعصب روبرو میشد. به روزنامههای زنان حمله میشد و مدارس دخترانه نشانۀ کفر بود؛ سینما و تئاتر مختلط نشانۀ فحشا و سواد به معنای روابط نامعلوم عاشقانه داشتن و …. .
در این میان قلم به دست گرفتن زنان و استفاده از نمایشنامه در باین و القای مشکلات زنان در میان کانونها و مدارس، زنان و دختران را با شکل تازهای در جامعه و بازتاب خود روبرو کرد. بیشک این راه هموار ابتدا توسط زنان اقلیتهای مذهبی ـ که سختگیری کمتری دربارۀ آنها در جامعه وجود داشت ـ هموار شد. زنان ارمنی و زرتشتی و … نقش بسزایی در ورود زن ایرانی به عرصۀ تئاتر و سینما فراهم کردند. کمکم زن و دختر مسلمان ایرانی نیز آموخت که میتواند بیواهمه وارد صحنۀ تئاتر شود و مشکلات و دیدگاه خود را به نمایش بگذارد و البته این راهی چندان ساده نبود؛ چراکه اولین زنان نویسنده و بازیگر ایرانی مسلمان همچنان سرنوشتی تلخ در انتظارشان بود.
نمایشنامههای این کتاب، از دل جستجوی گسترده در منابع و آرشیوها و کتابخانهها و نشریات گذشته طی چند سال فراهم آمدهاند و سیری تحلیلی ـ تاریخی در بازخوانی آنها مدنظر بوده است. از نشریات اواخر دورۀ قاجار و پیگیری برای یافتن نام نویسندۀ زن آنها که اغلب به دلایل گوناگون نامشخص هستند تا نشریات دورۀ رضاشاهی و پهلوی، دانسته میشود که نمایشنامههای زنان ایرانی به صورت کتاب از اواخر دهۀ چهل کمکم به چاپ رسیدند و پیش از آن باید به همۀ منابع و مجلات و صفحههای تئاتر نشریات و کانونها و مدارس قدیمی چشم دوخت تا شاید در برخی از آنها شاهد نمایشنامههای زن ایرانی بود. البته پایاننامهها و نمایشنامههای رادیویی دهۀ پنجاه هم بود که بیشک چند نمایشنامۀ تألیفی در میان اینها موجود بود.
نسل اول نمایشنامهنویسان زن ایرانی به معنای جدید و امروزی آن، عمدتاً در دهۀ چهل بالیدن گرفتند. پیش از آن به تکوتوک نوشتهها و حرکتهایی میتوان اشاره کرد؛ چون کارهای نمایشی صدیقه دولتآبادی، ماهطلعت پسیان، اختر معدلی، مدحت تهرانی، محبوبه ناهید، بدرمنیر علوی و …. از همنسلان آنها که در اوج و سیطرۀ سنتها به نوشتن میانپردههای اخلاقی و آموزشی روی میآوردند که در زمان خود از دل نیاز جامعه و مخاطبان خود سخن میگفت. بازخوانی و بازیابی و کنار هم قرارگرفتن این آثار بهخوبی خط سیر و نگرش و دغدغههای نمایشنامهنویسان زن ایرانی زمان خود را نشان میدهند و چشماندازی روشن از نوع زبان، گفتگوهای درونی و بیرونی و شیوههای گوناگون بیان و درامنویسی آنها را نشان میدهند. صداها و تجربههایی که برای ادامۀ راه به خوانش آنها نیاز است.
این نمایشنامههای نایاب، ناخوانده، قدرنادیده و چهبسا رهاشده، بخش مهمی از تاریخ تئاتر ایران را شکل میدهند که کمکم به بوتۀ فراموشی سپرده شدهاند. سندیی ماندگار از صدای نسل اول و دوم نمایشنامهنویسان زن ایرانی. چند نمایشنامه در این کتاب برای نخستین بار به زیور چاپ و نشر رسیده و از دل آرشیوهای شخصی نویسندهها یا نشریههای فراموششده پیدا شدهاند. باقی نیز از میان کتابها و اسناد کمیاب بازیابی شدهاند.
نویسنده این کتاب رسول نظرزاده می باشد و توسط انتشارات افراز به چاپ رسیده است.