سیدیحیی رحیم صفوی از دانشجویان انقلابی قبل از پیروزی انقلاب است که در دانشگاه تبریز با همدوره ای های خود مانند مهدی باکری فعالیتهای زیادی بر علیه رژیم پهلوی داشته است.
وی قبل از پیروزی انقلاب به دیدار امام خمینی در فرانسه می رود و سپس از طریق آلمان، لبنان، سوریه و ترکیه به کشور می گردد. در روزهای استقبال از امام فعالیت بسزایی به همراه محمد بروجردی داشت و چون پروانه، گرد شمع وجود امام می گشت. او در اصفهان سپاه پاسداران را تشکیل داد و پس از مدتی برای سرکوب توطئه ضد انقلاب در کردستان راهی غرب شد.
با شروع تهاجم سراسری عراق، عزم جنوب نمود و در اولین ایستگاه حضورش در دارخوین ساکن شد. پس از چند ماه با تشکیل ستاد عملیات جنوب در باشگاه گلف به مدیریت جبهه ها پرداخت . جانشین او در این ستاد «غلامعلی رشید» بود که با رفتن سید رحیم به تهران معاون عملیات جنوب شد. او تا پایان جنگ در قرارگاه فرماندهی به عنوان فردی امین و اهل فن به کار جنگ در کنار محسن رضایی بود.
با اتمام جنگ به عنوان قائم مقام فرمانده کل سپاه منصوب شد و پس از استعفای محسن رضایی طی حکمی از سوی رهبر معظم انقلاب به فرماندهی کل سپاه برگزیده شد و پس از طی دورانی پرفراز و نشیب جای خود را به سردار عزیز جعفری داد و خود به عنوان مشاور عالی و دستیار فرماندهی کل قوا به خدمتش ادامه داد.
-10%ناموجود
ایستگاه آسمان: خاطرات شفاهی سردار سید رحیم صفوی
25,000 تومان 22,500 تومان
وزن | 450 گرم |
---|
ناموجود
قابل توجه مشتریان گرامی:
احتراما به استحضار می رساند هرگونه مغایرت و مشکل در سفارشات ارسالی تا ۷۲ ساعت از زمان تحویل مرسوله قابل پیگیری و پاسخگویی می باشد.
دسته: دفاع مقدس, محصولات دیگر ناشران و فروشندگان
برچسب: اسراء, انقلاب اسلامی, جبهه, جنگ, خاطرات, دفاع مقدس, رزمندگان, نشر هاجر
توضیحات
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.
محصولات مرتبط
به آسمان نگاه کن: خاطرات حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای از شهیدان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
شکار کرکس ها
صباح: خاطرات صباح وطن خواه
... سرم را از پنجره خانه مان در ساختمان کوشک آوردم بیرون. مسعود پاکی با لباس بسیجی، خوشحال و سرحال سوار بر موتور آمده بود دم در. تا چشمش به افتاد، برایم دست تکان داد و گفت: خواهر صباح سلام! زود باش بیا پایین؛ اومدم دنبالت تا با خودم ببرمت پیش بقیه بچه ها.
زیر پایش پر بود از ستاره های کوچک و درخشان.آن قدر زیبا و نورانی که دلم نمی آمد چشم از رویشان بردارم. خوشحال و بی قرار از دیدن مسعود و حرفی که زده بود، بلافاصله شروع کردم به پایین آمدن از پله ها.
یخ در بهشت
«یخ در بهشت» دستپخت بانوانِ توانمند نویسندهای است که به بهانه داستان، راوی دفاع مقدس و زنان آن شدهاند.
یخ در بهشت روایت مادرانی است که خودشان از قهرمانی دیگران قصهها گفتهاند و حال خودشان قهرمانانی شدهاند که از آنها قصهها باید گفت. خواهران، مادران و دخترانی که سالها پیش از جنگ با تربیت رزمندگان سهم سترگی در جبههها داشتند و در حین جنگ با جانفشانی و دلسوزی، و پشت خط جبهه با صبوری و مدارا، از جنگ حماسهای به وسعت روحشان ساختند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.